آموزشگاه موسیقی در اصفهان     کلاس آموزش گیتار در اصفهان   گروه موسیقی در اصفهان

آموزش آواز و صداسازی

آموزش آواز و صداسازی

پیدا کردن جای درست صدای هنرجو

بسیاری از خوانندگان دارای صدای خوب و مطبوعی هستند اما به علت اینکه از جای نادرست شروع به خواندن میکنند ،به اصطلاح مایه را بالا و یا پایین میگیرند آوازشان ناخوشایند میگردد،بنابراین استاد وظیفه دارد بهترین جای صدای هنرجو را تشخیص داده و به وی متذکر شود. لازم به ذکر است که وسعت صدا و دامنه صوتی با تمرینات مداوم قابل رشد و بهبودی است

تنفس صحیح و به موقع

تمرین های زیادی برای نفس گیری و ازدیاد نفس و جود دارد که در کلاس های آواز باید به آن پرداخت ،اما با وجود همه این تمرینات باید به 2 نکته اساسی توجه گردد:1-نداشتن استرس وحالت عصبی در خواندن وشل ورها بودن کامل عضلات در زمان خوانندگی2-تخلیه نفس به آرامی و خرد خرد در هنگام آوازخوانی

بیرون دادن صدا به شکل صحیح

این قسمت بی شک یکی از مهمترین قسمتهاست که باید در کلاس آواز بدان پرداخته شود.به طور کلی در موسیقی هدف نهایی این است که نوازنده و یا خواننده بهترین و مطبوع ترین صدا را از ساز وحنجره خود تولید کنند.ذکر این نکته ضروری است که تکنیک های ارایه بیرون دادن صدا در خوانندگی موسیقی ایرانی تفاوت آشکاری با موسیقی غربی دارد.

کلاس آواز سنتی در تهران

تمرین های صدا سازی ،تحریر ،غلت

با توجه به موارد بالا وآگاهی واشراف به آن مراحل وقت آن میرسد که به تمرین های گسترده ای از صداسازی در منطقه بم ، وسط و اوج صدا بپردازیم وبا پرورش صدا ی هنر جو دامنه صوتی و حجم صدای وی تقویت و وسعت پیدا کند.همچنین تحریر یا همان چهچه زدن که اصواتی همانند صدای قناری ، بلبل ویا مرغ مینا است ،مبحث جداگانه ایست و دغدغه بسیاری از هنرجویان است.تمرین های ویژه ای دارد .که در کلاس آواز به آن میپردازیم وپس از مدتی که هنرجو تحریر زدن را آموخت به تنوع تحریر و جمله های متنوع تحریری و همچنین غلت ها و تکیه ها که با چهچه زدن تفاوت دارد می پردازیم.

یادگیری دستگاه ها و آوازهای ایرانی

حال زمان یادگیری دستگاه ها و ردیف های آوازی موسیقی ایرانی است .ناگفته نماند که برای آنکه هنرجو تنها تمرینهای خشک و سنگین بالا را نداشته باشد ، در حین آموزش مراحل فوق با گوشه های و ردیف های آوازی به صورت اجمالی و مقدماتی آشناشده و زمانی که به این مرحله رسید آموزش های پیشرفته و تکمیلی را خواهد گذراند

آموزش تصانیف زیبای قدیمی وجدید  کلاس آموزش آواز آنلاین

ضمن آموزش آواز ، تصنیف خوانی و یا ترانه خوانی اهمیت یه سزایی داشته ،به ویژه آنکه امروزه مردم توجه بیشتری به تصنیف خواندن دارند.در آموزش تصنیف به ریتم توجه ویژه ای خواهیم داشت.همچنین با توجه به اینکه تصانیف قدیمی و جدید هر کدام ظرایف و زیبایی های مخصوص به خود را دارند به هر دو مورد به صورت جدی خواهیم پرداخت

آموزش انواع مرکب خوانی

آموزش مرکب خوانی یا مد گردی در موسیقی ایرانی زمانی تحقق یافته و معنی دارد که هنرجوی آواز همه گوشه های آوازی موسیقی ایرانی را آموخته باشد.

تحلیل آواز بزرگان و شناخت سبک های مختلف اساتید

معظلی که امروزه دامن موسیقی ایرانی به ویژه آواز خوانی را گرفته تقلید است .و یکی از بهترین راه های علاج این مشکل آشنایی با شیوه اساتید بزرگ آواز است..ضمن آنکه شناخت سبک آواز خوانان بزرگ باعث میشود تااز خرمن هر استاد خوشه ای بچینیم و به تنوع در آواز خوانی برسیم

بداهه خوانی و طراحی آواز

در نهایت و با گذراندن همه مراحل فوق آوازخوان باید بتواند به مرحله ای برسد که وقتی یک غزل به او میدهند به صورت زنده و در لحظه آوازی درست و زیبا بر روی آن بخواند.لازمه این امر غیر از گذراندن موار فوق الذکر تجربه زیاد وتسلط بر شعر میباشد.همچنین خواننده باید به مرحله ای برسدکه بتواند طراحی آواز کند یعنی طوری گوشه ها را اجرا کند و شعر را جمله بندی کند که قبل از آن سابقه نداشته باشد و مختص او باشد .البته رسیدن به این مراحل رنج و زمان بسیاری می طلبد
کلاس آواز سنتی در تهران

آلبوم محمد معتمدی (حالا که می روی) یک عاشقانه فاخر:

آلبوم محمد معتمدی (حالا که می روی) یک عاشقانه فاخر:

صدای خوش محمد معتمدی و اشعار پرمغز و خوش‌ریتم کتاب «رودخوانی» محمد مهدی سیار آلبوم موسیقی «حالا که می‌روی» را پدید آورده است؛ یک عاشقانه فاخر.

«کجاست خانه‌ی من؟ هرچه هست اینجا نیست

یکی به ماه بگوید که راه پیدا نیست

غریب نیست به چشم من آسمان و زمین

ولی نه... شهر و دیار من این طرف‌ها نیست»

همان زمان که کتاب «رودخوانی» محمدمهدی سیار منتشر شد، خیلی‌ها گفتند که غزل‌های این کتاب بسیار وزن خوبی دارد و برای ساخت آهنگ و موسیقی مناسب است و حالا همین اتفاق افتاده، محمد معتمدی، آلبوم جدیدی در دست انتشار دارد که قرار است به‌زودی به بازار موسیقی راه پیدا کند، آلبوم موسیقی «حالا که می‌روی» با صدای محمد معتمدی و آهنگسازی و تنظیم فرید سعادتمند، توسط مرکز موسیقی «مأوا» از زیرمجموعه‌های سازمان هنری رسانه‌ای «اوج» منتشر می‌شود. قطعه حالا که می‌روی را معتمدی در صفحه شخصی‌اش بارگذاری کرد و با استقبال زیاد مخاطبان روبه‌رو شد، اشعار این آلبوم را محمدمهدی سیار سروده است، اشعار هم از کتاب رودخوانی است و هم اشعار جدیدی برای آلبوم سروده شده است. در این گزارش نگاهی داشتیم به فعالیت‌های محمد معتمدی در موسیقی ایران و با محمدمهدی سیار، شاعر؛ احسان خداپرست، قائم‌مقام مرکز موسیقی «مأوا» و فرید سعادتمند، آهنگساز این پروژه گفت‌وگو کردیم.

برای استاد بی‌حاشیه آواز ایران

شاید تا قبل از آمدن به خندوانه و دورهمی فقط علاقه‌مندان به موسیقی و هنر او را می‌شناختند اما با صحبت‌هایی که در این دو برنامه داشت همه را متحیر کرد. سالی چند ده‌بار در کشورهای مختلف جهان، کنسرت موسیقی اصیل و فاخر ایرانی برگزار می‌کند و تا چندوقت پیش در دنیا، بیشتر از ایران او را می‌شناختند، اما حالا خیلی‌ها می‌دانند که محمد معتمدی چقدر برای آواز اصیل ایرانی زحمت کشیده و تلاش دارد که این آواز را به گوش همه برساند. او بی‌حاشیه است و فارغ از اتفاقاتی که در دنیای موسیقی می‌افتد، بدون اینکه خسته شود و تحت تاثیر رسانه‌ها قرار گیرد کار خودش را انجام می‌دهد‌ و رو به جلو حرکت می‌کند.

او در گفت‌وگویی که با «فرهیختگان» داشت درباره مقایسه نوع آواز او با هنرمندانی مثل شجریان و تقلید هنرمندان جوان در عرصه آواز از هنرمندانی مثل شجریان گفت: «در اینکه استاد محمدرضا شجریان یکی از هنرمندان بزرگ ایران در عرصه موسیقی است، شکی نیست به‌خصوص اینکه خود من زمانی از شاگردان ایشان بوده‌ام. ولی به‌شخصه هیچ‌گاه نخواستم به تبعیت و الگوبرداری به لحاظ رفتاری، ظاهری و شیوه آواز خواندن ایشان بپردازم. بلکه همیشه تلاش کرده‌ام خودم باشم و همچنان هم به این مساله پایبندم. ولی به ‌هر حال، همیشه عده‌ای تلاش می‌کنند از بزرگان یک هنر تبعیت کنند و این مساله اجتناب‌ناپذیر است. البته به نظرم این کار یک اشکال نیست. من این تقلید را به حساب عشق و شیفتگی نسبت به آن استاد و سبک هنری‌اش می‌گذارم. شاید هم یکی از دلایلی که برخی از هنرمندان جوان سعی می‌کنند از شیوه‌های آوازی استاد شجریان تبعیت کنند، به این خاطر است که او تا سال‌ها تنها صدایی بود که در زمان من و هم‌نسلانم از رادیو و رسانه‌ها شنیده می‌شد، به همین خاطر ایشان تبدیل به الگوی غالب و مورد احترام نسل ما شده است.»

معتمدی کارهایش را بدون سروصدا و حاشیه انجام می‌دهد، مثلا در تابستان 96 بود که اجرای کنسرت با گروهی از نابینایان و کم‌بینایان در تالار وحدت داشت و فقط قبل از آن خبری کوتاه منتشر شد، خودش درباره این کار به «فرهیختگان» گفت: «این حرکت را خودم هم خیلی دوست داشتم، به همین خاطر در مشارکت برای برگزاری کنسرت با آنها سهیم شدم. آنها تعدادی از هنرمندان کاشانی بودند که می‌خواستند به شکل جدی در مسیر موسیقی گام بردارند و بسیار هم مستعد هستند. از من خواستند با آنها همکاری کنم و من هم پذیرفتم. امیدوارم شرایطی فراهم شود تا به این مساله دست یابیم. افراد معلول در جامعه نیازمند حمایت هستند نه ترحم، تا از رهگذر این فرهنگ‌سازی بتوانند مانند افراد عادی در جامعه مثمر‌ثمر باشند.»

امسال او دوباره یک غافلگیری دیگری هم برای مخاطبانش داشت، کنسرت خیابانی! تا قبل از اینکه معتمدی این کار را شروع کند، خیلی‌ها فقط درباره این کار حرف می‌زدند و از مجوز ندادن درباره کنسرت خیابانی می‌گفتند یا اینکه خیلی از خوانندگان اعلام کردند حاضرند برای اینکه مردم در این اوضاع بد اقتصادی حال‌شان خوب شود، کنسرت خیابانی برگزار کنند، اما همه اینها در حد حرف باقی ماند و معتمدی باز هم بدون حاشیه کنسرت خیابانی بزرگی را طی دو شب در پارک آب و آتش برگزار کرد، کنسرتی که خیلی‌ها را به آن پارک کشاند تا آوازش را بشنوند. او درباره برگزاری این کنسرت به «فرهیختگان» گفته بود: «واقعا استقبال مردم بی‌نظیر بود و دو شب به یاد ماندنی برای همه ما شکل گرفت. می‌دانستم که استقبال زیاد خواهد بود اما نه تا این حد که آنقدر جمعیت حاضر شود که هیچ جایی برای نشستن نباشد و حتی تعداد زیادی ایستاده برنامه را تماشا کنند؛ واقعا از مردم جای تشکر دارد که این همه هنردوست هستند. معتقدم برگزاری این کنسرت‌ها، دردی از مردم دوا و مشکل معیشتی‌شان را حل نمی‌کند اما خب همین اتفاق‌های کوچک می‌تواند مردم را دلگرم کند. دلگرمی‌ای که چند ساعتی از همه این اتفاق‌های بدی که پیش آمده، دور باشند و کمی آرامش روحی بگیرند.» معتمدی هم آواز می‌خواند هم به مسائلی که پیرامون موسیقی وجود دارد اهمیت می‌دهد، به قول خودش از حاشیه گریزان است، اما این باعث نمی‌شود که از انحصارهایی که در موسیقی ایران شکل گرفته است، نگوید. یک‌ماه پیش در صفحه شخصی‌اش گلایه‌ای داشت که تیتر روزنامه‌ها شد، او در بخشی از صحبت‌هایش نوشته بود: «در حوزه اقتصاد فردی بود که معروف شد به سلطان سکه. او دقیقا چه کار می‌کرد و جرمش چه بود؟ در بازار سکه نوعی انحصار به وجود آورده بود؛ به‌نحوی که جدا از سیاستگذاری‌های دولت می‌توانست با ارتباط با برخی افراد در بدنه اجرایی، قیمت سکه را به‌تنهایی تعیین کند. تراکنش مالی او هم ظاهرا حدود هزار میلیارد عنوان شده است. در حوزه فرهنگی و هنری چه؟ به هر حال بنده و سایر هنرمندان مستقل که بازرگان و فعال اقتصادی نیستیم، ما هنرمند موسیقی هستیم و حوزه کاری و شغلی ما کنسرت است. آیا هنرمندان موسیقی مستقل هم سلطان حوزه کاری خود را دارند؟!»

معتمدی قرار است آلبوم جدیدی را روانه بازار کند، آلبومی که به گفته همه کسانی که در آن نقشی داشتند، با صدای گرم او تکمیل شده و به جایی رسیده که درخور هنر موسیقی اصیل ایرانی است.

آموزش آواز سنتی در تهران

«حالا که می‌روی» مقابل موسیقی‌های بازاری است

حدودا دوسال پیش با توجه به شرایط موسیقی کشور ما و رواج موسیقی‌هایی که هم در فرم و هم در محتوا، اصالت خاصی نداشتند و متاسفانه به‌عنوان موسیقی بازاری به مردم عرضه می‌شدند، مواجه شدیم. در این شرایط وظیفه مجموعه‌ای مثل ماوا، این است که بتواند برای مردم محصولی را تولید کند که در شأن مردم عزیز ایران باشد. تجربه نشان داده است که مردم اگر محصول مناسب و با کیفیت در اختیارشان قرار نگیرد، ناگزیر به محصولاتی کم‌ کیفیت روی می‌آورند و در همه عرصه‌ها حتی عرصه‌های هنری، صنعتی و چه دیگر عرصه‌ها این موضوع به چشم می‌خورد. وقتی در حوزه هنر، محصول خوبی ارائه نشود، ناگزیر مردم محصولات دیگر را انتخاب می‌کنند و سلایق‌شان براساس آنها شکل می‌گیرد. ما در آلبوم «حالا که می‌روی» سعی کردیم به سلیقه و به کلاس هنری مردم بیشتر احترام بگذاریم و آن چیزی که شایسته است هم در فرم (آهنگسازی و خوانندگی) و هم در محتوا (شعر) ارائه دهیم. سعی کردیم از شعرهای دم‌دستی و کیفیت پایین استفاده نکنیم و اشعاری که در آلبوم استفاده شده هرکدام خودش یک اتفاق خوبی را می‌تواند رقم بزند.

اینکه از شعرهای آقای سیار در این آلبوم استفاده شده است و نه شاعر دیگری، پیشنهادی از طرف ما بود و درنهایت تصمیم جمعی برای خواندن این ترانه‌ها گرفته شد. اتفاق خوبی رقم خورد، از سمت تیم تولید که ما هم با آنها همراهی کردیم و قطعا دیدیم که اگر در کنار این هنرمندان و پشت این پروژه نباشیم، امکان دارد که چون همه دنبال مصرف و کسب درآمد از موسیقی هستند، اتفاق‌های خوبی رقم نخورد. قطعا این آلبوم با توجه به کیفیتی که دارد در بازار جای خودش را باز خواهد کرد، ولی چون از لحاظ محتوا و فرم با موسیقی‌هایی که در بازار به مردم عرضه می‌شود، تفاوت دارد، احساس کردیم تنها جایی که بتواند شاید کمک کند که این محصول تولید شود، مجموعه ماوا باشد و مجموعه‌های دیگر چنین دغدغه‌ای را نداشته باشند.

ماوا در این دو، سه سالی که فعالیت کرده، محصولاتش مشخص است و تفاوتش با دیگر محصولات مجموعه‌های موجود از لحاظ کیفی معلوم است و محتوا هم برای ما اهمیت زیادی دارد. هم شعر و هم شاعر برای ما مهم هستند. بعضا شاید برخی از شعرا باشند که هم‌سازهای ما نباشند که لزوما هم این اتفاق نمی‌افتد، ولی وقتی یک نقطه اشتراکی بین ما و آنها پیش می‌آید، ما با آنها کار می‌کنیم.

آقای سیار هم از لحاظ فنی و کیفی در کار خودشان ماهر هستند و در درجه بالایی قرار دارند، ولی متاسفانه آن‌طور که باید و شاید قابلیت‌های ایشان به جامعه هنری معرفی نشده است و به نظرم این مساله یکی از اتفاقات این پروژه است که استعدادهای کشور را در این حوزه معرفی کنیم.

کارنامه آقای معتمدی هم در حوزه هنری و هم در حوزه رسانه‌ای کاملا مشخص است و با دوستان گزینه‌های متعددی را مورد بررسی قرار دادیم و گزینه‌ای که احساس کردیم با توجه به فضای موسیقی و فضای شعرها و فضای آهنگسازی می‌تواند خیلی بهتر‌ این پروژه را به نتیجه و ثمر برساند، آقای معتمدی بودند. ایشان هم با توجه به روحیه خیلی خوبی که در فضای کاری دارند، خیلی دوستانه و صمیمانه پای کار آمدند. واقعا از ایشان تشکر می‌کنم بابت اینکه آن فضاهای غیرمتواضعانه‌ برخی از دوستانی که اصطلاحا سلبریتی و چهره هستند را ندارند، به‌شدت خاکی و متواضع و قابل گفت‌وگو هستند. هم ایده فنی ایشان به ما کمک کرد که ایشان را انتخاب کنیم و هم سلیقه مجموعه در انتخاب‌شان لحاظ شد و سلیقه ما هم فضای هنری و صدای ایشان بود و احساس می‌کنیم که به موسیقی نزدیک‌تر بود. تاریخ دقیقی هنوز برای انتشار آلبوم مشخص نشده است ولی ان‌شاءالله در یکی، دو هفته آینده می‌توانیم اطلاعات دقیق‌تری در اختیار دوستان قرار دهیم.

هدف‌مان ساخت ترانه‌های عاشقانه بود

بعد از قطعه‌ای که برای سریال «هانیه» نوشتم، قرار شد با آقای سیار دو نفری با هم یک مجموعه عاشقانه کار کنیم که پروسه مفصلی هم طی کرد و فراز و نشیب‌های زیادی داشت و بنا به دلایلی کار به تعویق افتاد و در یک پروسه درمورد چند خواننده تصمیم‌گیری شد و درنهایت به آقای معتمدی ختم شد. «ماوا» آمد و حمایتی انجام داد که کار به صورت رسمی منتشر شود.

من به شخصه بی‌نهایت در انتخاب اشعار و ترانه‌ها دقت‌عمل و وسواس دارم. در سبک موسیقی و آهنگسازی به متد موسیقی گل‌ها عمل می‌کنم و اکثر کارهای من به این صورت است که اول ملودی را می‌سازم و بعد شاعر روی ملودی شعر می‌سازد. برای چنین کاری هم باید شاعر، توانمند باشد و آقای سیار این قابلیت سرودن شعر براساس ملودی‌ها را دارد و به همین شیوه در سریال هانیه همکاری داشتیم.

من درمورد حرف به حرف کلام ترانه‌ها دقت نظر و وسواس خاصی داشتم تا علاوه‌بر موسیقی، شعر، ترانه و قطعه بار ادبی خاصی داشته باشند و از اینکه کار بخواهد رنگ سفارشی بگیرد یا اینکه به سمت موضوعات فرعی دیگری برود، به‌شدت پرهیز داشتیم. فقط هدفم این بود که در این آلبوم، کاری عاشقانه ارائه دهیم مثل سایر کارهای دیگرم که در فضای عاشقانه است.

گزینه‌هایی برای خوانندگی بودند که درنهایت آقای معتمدی انتخاب شد و اولین همکاری من با ایشان در این آلبوم صورت گرفت. قبل از ضبط قطعات، صدای آقای معتمدی را می‌شناختم ولی زمانی که ضبط کردم به تکنیک و قدرت خارق‌العاده‌ای که صدای ایشان دارد، بیشتر پی بردم و امیدوارم که مردم هم از شنیدن این آلبوم لذت ببرند. آقای معتمدی خواننده بسیار توانمند و پرقدرت و پرتکنیکی هستند که به خوبی از عهده آن برآمدند و اجرای خیلی خوبی داشتند.

وقت زیادی که برای این آلبوم گذاشتم، به خاطر فراز و نشیب‌های متعددی بود که پشت‌سر گذاشتیم. زمان زیادی روی بعضی از قطعات گذاشتم، اخیرا چند آهنگ آن را دوباره تنظیم کردم؛ خودم کارها را دوست دارم و باید شنیده شود. زمانی که آهنگ «ارمغان تاریکی» را ساختم و آقای دکتر اصفهانی ترانه آن را خواندند، فکر نمی‌کردم که از «ارمغان تاریکی» آنقدر استقبال شود، ولی وقتی شنیده شد، دیدیم که چه جوی برای آن آهنگ به راه افتاد و استقبال زیادی از آن شد. یا حتی کار «هانیه» سالار عقیلی یا آهنگ «چه بگویم». در کل باید ببینیم که استقبال مخاطب بعد از شنیدن آهنگ چگونه است. همه‌چیز به عهده مخاطب است که تشخیص دهد و من تمام تلاشم را کردم که این آلبوم، ملودی‌هایش جذابیت خاص خودش را داشته باشد، علاوه‌بر آن هنر و تکنیکی که قطعات موسیقی باید داشته باشد را برای این کار لحاظ کردم تا آهنگ‌ها، ساختار درستی از لحاظ تنظیم و ارنج داشته باشند. سعی کردم که خیلی حرفه‌ای به موسیقی نگاه کنم و ارزش هنری کار هم از لحاظ تکنیک و هم فنی بالا باشد. در این آلبوم از چندین فضای مرتبط با موسیقی استفاده شده است یعنی در این آلبوم هم تنظیم کلاسیک داریم و هم تنظیم ژانر موسیقی گل‌ها را می‌شنویم و هم تنظیم تلفیقی را می‌شنویم. در فضاهای متفاوت کار کردیم که مورد پسند همه‌طیف مخاطبی قرار بگیرد.

«حالا که می‌روی» نتیجه هم‌نفسی مداوم بین آهنگساز، خواننده و شاعر است

آلبوم «حالا که می‌روی» شامل هشت قطعه است که نیمی از این شعرها براساس ملودی‌های استاد سعادتمند ساخته شده است و ایشان با تکنیک‌های خاص خودش و اینکه ‌مردم خیلی خوب با آهنگ‌هایشان ارتباط برقرار می‌کنند، توانسته‌اند آلبوم خوبی را تهیه کنند. قبلا هم سابقه کار اینچنینی با ایشان داشتم از جمله کار تیتراژ سریال «هانیه» و کار جدید سالار عقیلی «چه بگویم و نگفته‌ام پیداست». این آلبوم هم بیشتر با همان حال و هوای خاص ذهن موسیقایی جناب سعادتمند پیش رفته و سعی کردیم آن حس و حالی که در این ملودی‌ها وجود دارد را با کلمات خودم به‌گونه‌ای بیان کنم و به نظر می‌رسد این اتفاق افتاده چون آهنگساز که آغاز‌کننده این راه بوده و خیلی با این شعرها ارتباط برقرار کرده و همین‌طور خواننده و مخاطبانی هم که به صورت محدود کارها را شنیدند، خیلی دوست داشتند و پسندیدند.

بعضی از کارها مثل غزل‌ها یا رباعی‌هایی از خودم بوده که آهنگسازی براساس آنها شکل گرفته یا به صورت تلفیق آواز ایرانی و فضاسازی موسیقایی و متنوعی ساخته شده است. اشعاری از کتاب «رودخوانی» برای این آلبوم استفاده شد. یعنی باید بگویم آن شعرهایی که آهنگ براساس شعر ساخته شده است، از کتاب رودخوانی است ولی کارهایی که شعر براساس آهنگ سروده شده، از سروده‌های جدید من است.

در این آلبوم انتخاب اشعار را برعهده آهنگساز گذاشتم. چند سال پیش کتابم را به ایشان هدیه دادم که تازه به چاپ رسیده بود. آقای سعادتمند لطف داشت و با این نگاه که آیا قابلیت آهنگسازی دارد تورق کردند و تعدادی از شعرهای آن کتاب را که برای آهنگسازی مناسب بودند، پسندیدند و انصافا در ادراک روح شعر و تنظیم موسیقی، متناسب با آنچه که شاعر نوشته، تبحر خاصی دارند و به خوبی این کار را پیش بردند. گاهی اوقات هم اتفاقات جالبی می‌افتد مثلا آهنگساز می‌بیند از یک غزلی دو بیت یا سه بیت برای آهنگسازی مناسب است یا اینکه دو، سه بیت آن را برای شروع آهنگ انتخاب می‌کند و یک ملودی پیشنهاد می‌دهد و بعد هم شاعر براساس آن ملودی که گاهی متفاوت از قالب اصلی غزل است، شعر می‌سراید. هر دو اتفاق در این آلبوم افتاده است.

یک نکته مهم درمورد مخاطبان موسیقی ایرانی این است که بیش از هر چیز به کلام اهمیت می‌دهند و همچنان شعر و اجرای شعر برای مخاطب ایرانی از اهمیت اول برخوردار است. البته یک قطعه موسیقی، ترکیب شگفت‌انگیز و در هم تنیده‌ای است از کلمات، ملودی، سازها، اجرا و حس و حال خواننده. اگر در یک قطعه‌ای همه اینها با هم جمع شوند، مخاطب می‌پسندد و هرکدام از اینها که قدری ضعیف شوند معمولا مخاطب حتی شاید نتواند توضیح بدهد که چرا؟ اما می‌فهمد که این قطعه چیزی کم دارد.

سعی ما در این آلبوم بر این بوده که هیچ‌کدام از این بخش‌ها یعنی شعر و موسیقی از همدیگر جلو یا عقب نیفتند و با هم پیش بروند و آنچه بیش از هر چیز در این آلبوم به چشم می‌خورد و حاصل کار را به وجود آورده، نتیجه همنشینی، هم‌نفسی و همراهی مداوم بین شاعر، آهنگساز و خواننده بوده است و همه این کارها را به‌عنوان یک کار جمعی و دلی و با همراهی هم پیش بردیم و به نظرم این مساله خیلی مهم است و اتفاقی است که در همه این قطعه‌ها افتاده و سعی کردیم همه با هم این کار را پیش ببریم. همراهی با آقای معتمدی، تجربه بسیار دلپذیری بود و علاقه‌ای که از قبل بین من و ایشان وجود داشت را بیشتر کرد. این آلبوم هم تجربه بسیار خوشایندی بود. ایشان یک خواننده بین‌المللی است که هوش بسیار بالایی دارد و می‌داند که دقیقا به چه شکلی با شعر مواجه شود؛ در اجرای خودش تکنیک‌هایی دارد که او را کم‌نظیر کرده است و همکاری با ایشان افتخاری برای من بود.

آموزش آواز سنتی در تهران

چرا از صدای ضبط شده خود متنفریم؟

چرا از صدای ضبط شده خود متنفریم؟

12چیز عجیب و غریبی که شما هرگز درمورد صدای خود نمیدانستید
حنجره ی شما چیزی بیشتر از یک سیستم تولید صدا است و دنیایی پر رمز و رازتر از آنچه تصور کنید دارد ؛حقایق شگفت انگیز این بخش از سرگرمی نمناک درمورد صدا را بخوانید تا در این مورد بیشتر بدانید.رپورتاژ

پچ پچ کردن و حرف زدن خیلی آرام میتواند منجر به آسیب شود

تا جای ممکن از پچ پچ کردن در هواپیما بپرهیزید. یک متخصص در این باره می گوید :هوا در هواپیما 8 تا 12 درصد رطوبت دارد و این یعنی به اندازه کویر آریزونا خشک است. هوا با رطوبت کم برای تارهای صوتی صحبت کردن را سخت میکند ، بنابراین حداقل میزان صحبت کردن در هواپیما میتواند از آسیب به صدا خودداری کند.

میتوانید خوش صدا باشید
اگر صدای خود را از دست بدهید منجر به از دست دادن شغلتان هم خواهید شد ؟ بابراین شما به یک صدای حرفه ای نیازمندید. شاید فکر کنید این مسئله فقط مربوط به بازیگران ، خوانندگان و دوبلور ها بستگی دارد، اما این دایره، معلمان ، فروشندگان و مشاغل دیگری را نیز تحت پوشش قرار می دهد.

آیا میخواهید از حنجره خود محافظت کنید؟ پس نباید زمزمه کنید

اگر لرینژیتت یا گلو درد دارید ممکن است برای حفظ صدای خود وسوسه شوید که زمزمه کنید، اما این درحقیقت میتواند به صدای شما آسیب برساند ، زمزمه کردن برای حنجره از صحبت کردن با صدای معمولی دشوارتر می باشد.

کودکان صدای مادر را پیش از تولد میتوانند تشخیص دهند. در 25 هفتگی از رشد کودک ، جنین میتواند صدای مادر را بشناسد و به آن پاسخ دهد.

چرا از شنیدن صدای ضبط شده خودمان منتفریم ؟ برای اینکه از صدای خود متنفرید دلیل علمی وجود دارد

بسیاری از افراد عقیده دارند که صدای ضبط شده آنها با صدای واقعی شان تفاوت دارد دلیل این پدیده، مسیرهای متفاوت انتقال صدای خودمان از طریق گوش میانی و صدای بیرون است.تقریبا برای همه چیزی بدتر از این نیست که صدای ضبط شده خودمان را بشنویم. صدای ما با چیزی که خودمان تصور می کنیم متفاوت است، نازکتر و نخراشیده تر. انگار چیزی کم دارد. قسمت آزاردهنده ماجرا این است که ضبط صوت به ما دروغ نمی گوید صدای واقعی ما همان صدای ضبط شده ماست نه چیزی که خودمان می شنویم.

وقتی حرف میزنید، انرژی در اطرا دهان، گلو و از میان سر شما مستقیما به گوش داخلی میرود، مردم نمیتوانند متوجه ارتشاعات درون دهان شما شوند ، بنابراین صدایی که شما میشنوید با چیزی که به گوش آن ها میرسد متفاوت است. وقتی صدای ضبط شده خودتان را می شنوید ، صدایی واضح تر و بالاتری از چیزی که میشنیدید را می شنوید که ممکن است شما را آزار دهد در حقیقت وقتی به صدای خود گوش می کنید، آن صدا اثری از رسانایی استخوانی با خود ندارد.

علت :زمانیکه صحبت می کنید، صدای خود را طی ارتعاشاتی داخل جمجمه که به وسیله تارهای صوتی تانبه جریان می افتند، می شنوید. این ارتعاشات جمجمه ی استخوانی را طی کرده و پرده ی گوش را به ارتعاش می اندازد ؛ طی این مسیر استخوانی، از انرژی امواج کاسته شده و قدرتشان کم می شود، و احساس نادرستی از صدای واقعی تان به شما می دهند. به همین علت زمانیکه صدای ضبط شده ی خود را گوش می دهید، قوی تر به نظر می رسد درحالیکه این صدا همان صداییست که دیگران در حالت عادی از شما می شوند .

صدای شما درمورد شما اطلاعات می دهد
در بسیاری از مواقع صدای اشخاص موجب حدس زدن قد و وزن و شخصیت در افراد می شود و حدس این موضوع پتانسیلی کلی درهمه انسان ها می باشد.

فریاد زدن در استفاده از هدفون
آیا تابحال با هدفونی که در گوش دارید با کسی حرف زدید و متوجه شده اید که ناخواسته درحال فریاد زدن هستید؟ خب این تقصیر شما نیست چون هرکسی صدای خود را در محیط های با صدای بلند ، بالا میبرد.

تن صدا میتواند جذب شدن به کسی را فاش کند
احتمالا شنیده اید که مردان وقتی به خانم ها صحبت میکنند صدای خود را پایین میآورند، اما آیا میدانستید که زنان نیز به طور غریزی همین کار را انجام میدهند؟ هر دو جنس درهنگام مواجه شدن با جنس مخالف دلخواه خود، صدا را کاهش می دهند. دفعه ی بعدی که با کسی حرف میزنید دقت کنید که او صدایش را پایین می آورد ، اگر اینطور است ، یعنی به شما علاقه مند است.

مردم میتوانند شما را بر اساس اولین کلمه ای از دهان خارج می شود ، شما را قضاوت کنند.

همه ما عاشق صداهای عمیق هستیم
نقاط مشترک سام الیوت، ورگان فریدمن، بیانسه و اپرا در چیست؟ علاوه بر ثروت زیاد ، این ستارگان دارای صدایی عمیق هستند. تحقیقاتی که توسط دانشگاه میامی و دانشکاه دوک صورت گرفت نشان میدهد که هرچه تن صدا پایین تر باشد به نظر قدرتمند و شایسته می آید.

همه چیزهای واقعی را ترجیح می دهند
علیرغم اینکه اکنون ربات ها به جای انسان مشغول به کار هستند ، اما شما چیزی دارید که آن ها ندارند؛ یک صدای واقعی.

تارهای صوتی به زنده ماندتان کمک میکند
این قسمت جریان هوا را به ریه های تنظیم کرده و صدای مناسب برای صحبت کردن را تولید میکند.

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

استاد شجریان چگونه آواز را آموزش میدهد؟

استاد شجریان چگونه آواز را آموزش میدهد؟

نام محمدرضا شجریان که می‌آید، حمیدرضا نوربخش به عنوان یکی از شاگردان برجسته‌اش مطرح می‌شود. نوربخش در این سال‌ها بیشترین ارتباط را با شجریان داشته و همواره در کنار شجریان بوده است. چه آن زمان که شجریان فعالیت‌هایش در ایران را کاهش داد و چه زمانی که با «هم‌نوا با بم» اجرایی با شکوه در ایران داشت. بعد از آن هم همیشه در کنار شجریان باقی ماند. حتی در این سال‌هایی که شجریان فعالیتی در ایران نداشت، نوربخش، همواره نزدیک‌ترین شخص در بین اهالی موسیقی به شجریان بود. همین چند ماه پیش بود که پس از مدت‌ها گفت‌وگویی از شجریان در رسانه‌های ایرانی منتشر شد و جالب این که گفت‌وگوکننده با شجریان، حمیدرضا نوبخش و شاهرخ تویسرکانی بودند.

برای صحبت‌کردن درباره شجریان و پرداختن به زوایای مختلفِ هنری و شخصیتیِ او، نوربخش بی‌شک یکی از گزینه‌هاست. «محمدرضا شجریان» موضوعی است که اهمیتش برای هنر موسیقی کمتر از خودِ موسیقی نیست و این مسئله چند سالی است که در هنر ما حل نشده و هنوز هم ابهاماتی درباره این هنرمند وجود دارد. پرونده‌ی «شجریان؛ از سپیده تا فریاد» تلاش دارد تا این ابهامات را به بحث و گفت‌وگو بنشیند.

در ادامه حاصل گفت‌وگوی بی‌پرده و صریح با نوربخش را می‌خوانید:

یکی از برجسته‌ترین خوانندگان موسیقی ایرانی در چند دهه اخیر محمدرضا شجریان است. شما از شاگردان برجسته او هستید. درباره جایگاه شجریان و تاثیری که در موسیقی ایرانی داشته برایمان بگویید.

به نظرم درباره استاد شجریان و ابعاد مختلف شخصیتی ایشان، راجع به این که این استاد بزرگ چه کارهایی انجام داده‌اند و چه امتیازاتی دارند، باید ساعت‌ها سخن گفت. بی شک استاد شجریان یکی از نوابغ ماست.

شاید بهتر باشد در ابتدا نگاهی به تاریخ آواز و مسیری که این هنر در طول سالیان طی کرده، داشته باشید تا در ادامه به تاثیرهای محمدرضا شجریان در این هنر برسیم.

به طور خاص آواز ایرانی ویژگی‌ها و مشخصاتی داشته است، که در سیر تاریخی خود به شکل امروزی خود رسیده است.

موسیقی در صفحات باقیمانده از اواخر دوره قاجار و از زمانی که ضبط بر روی صفحه‌ها بوده، قابل بررسی است؛ یعنی با بررسی آثار 150 سال گذشته می‌توان به نتایجی رسید. در آثار موجود خوانندگان موسیقی ایرانی ویژگی‌هایی را عرضه کرده‌اند؛ اولا صدا جزو ابزار اولیه این کار بوده است که هر خواننده باید دارای آن می‌بود، سپس در ارائه آواز به شکل و معیارهای مشخصی ادوات تحریر و شکل تلفیق شعر و موسیقی عرضه می‌شد.

به من می‌گفت جمله‌بندی ساز شهنار را حفظ کن

زمانی که به عصر رادیو می‌رسیم این آثار کمی متنوع‌تر و گسترده‌تر می‌شود، قبل از آن، چون خواننده محدودیت زمانی برای ضبط داشته ترجیح می‌داده که از محدوده خاصی از صدای خود؛ میانی یا اوج؛ استفاده کند. در زمان ضبط بر روی صفحه‌ها، خواننده  تنها چند دقیقه فرصت داشته که کار خود را ارائه کند، چرا که هر صفحه زمان محدود و اندکی را می‌توانسته ضبط کند. طبیعتا صدای بم در آن زمان نه کارکرد و خاصیتی داشته است و نه به سراغش می‌رفتند. علتش هم این بوده که وقتی امکانات صوتی وجود نداشته باشد، بم خواندن بی معنی می‌شود. یعنی خواننده وقتی بم می‌خواند عده‌ی زیادی نمی‌توانند صدایش را بشنوند. تمام صفحاتی که ما می‌بینیم همین ویژگی را دارند. البته امروز با پیشرفت تکنولوژی این ضعف‌ها برطرف شده است.

پس از ورود رادیو سیر پیشین کمی تغییر می‌کند، محدوده زمانی گسترده‌تر شد یعنی خوانندگان می‌توانستند هر چقدر می‌خواستند آواز بخوانند؛ در رادیو یکی از خوانندگانی که در آن دوره بر پایه سنت استوار بود و ایجاد نوآوری کرد استاد غلامحسین بنان بود. ایشان آواز را با نوآوری و به شکلی دیگر و تنوع خاصی عرضه کردند و دریچه دیگری را به روی آواز گشودند. بعد از ایشان استاد محمدرضا شجریان کارهای خود را ارائه دادند. آقای شجریان این دریچه گشوده شده را وارد دنیای بسیار بسیار گسترده‌تری کردند و کارهایی که در آواز انجام دادند؛ نوع و تنوع جمله بندی‌ها، نوع تلفیق شعر و موسیقی به طور خاص و با ملاک‌هایی که به نظر من از طاهرزاده آغاز شد، در استاد بنان کامل‌تر شد و در استاد شجریان به اوج رسید.

ما وقتی بسیاری از آوازهای قدیمی خوب را می‌شنویم با این که از نظر تکنیک‌های آوازی در سطح بالایی هستند اما متوجه می‌شویم که در بخش تلفیق شعر و موسیقی مشکل دارند؛ یعنی در آثار اساتید بزرگ ما نوع انتخاب شعر ایراد داشته است با این که آوازی بسیار قراء و عالی داشته‌اند. این یکی از ابعاد تفاوت‌هاست، بُعد دیگر جمله‌بندی‌هاست که در هر یک از خوانندگان ما کلیشه‌هایی وجود دارد اما در آثار استاد شجریان این کلیشه وجود ندارد و تنوع به وفور مشاهده می‌شود. اگر صد بار در «ماهور» آواز خوانده، شما صد «ماهور» می‌شنوید که متفاوت‌اند.

استاد شجریان چه در انتخاب شعر و چه در تنوع جمله‌بندی چشمه جوشانی همچون شهناز داشته است. الگوی ایشان استاد شهناز بوده است. ایشان در ابتدای شروع کار تدریسِ آواز به من می‌گفتند که ساز شهناز گوش بده و ساز شهناز را حفظ کن. من تکلیف داشتم که جمله‌بندی ساز شهناز را حفظ کنم و این کار بسیار دشواری است. بعد این ساز را آنالیز می‌کرد و جملات و ارتباطات آن را مشخص می‌کرد و شرح می‌داد که شهناز چگونه یک موتیف را بسط می‌دهد. این ویژگی‌ها و چنین کارهایی در هیچ خواننده‌ای نیست.

ایشان همیشه مثالی می‌زدند که برخی از خوانندگان و نوازندگان ما اسراف‌کار هستند، یعنی جملات خوب را با یکبار مصرف دور می‌ریزند، درصورتی که جمله خوب را می‌توان تحلیل کرد و آن قدر آن را بسط داد که دیگر چیزی از آن نماند و سپس به سراغ جملات بعدی رفت. این الگو را استاد شهناز داده بودند که یک جمله را نباید رها کرد و باید از آن تاحد امکان بهره برد و آن را بسط داد. این موتیف‌ها و بسط‌ها درکنار هم ربطی منطقی پیدا می‌کنند. هنرمند کسی است که بتواند در 10 یا 15 دقیقه آواز خود، دوگوشه بیش‌تر نخواند؛ ولی بتواند آن دوگوشه را متنوع ارائه دهد.

یکی از تکلیف‌هایی که استاد شجریان به ما می‌دادند این بود که مثلا پنج بیت شعر را بتوانید در دو گوشه بخوانید اما پنج جورِ متفاوت بخوانید و تکرار نداشته باشید. این کار را خود ایشان انجام داده‌اند؛ یک غزل را در مخالف چهارگاه خوانده‌اند؛

شجریان، دوره عالی آواز تعریف کرد

دوش دور از رویت ای جان جانم از غم تاب داشت / ابر چشمم بر رخ از سودای تو سیلاب داشت(در اینجا اشاره به آلبوم «دستان» است). شجریان در این آواز یک غزل را در یک گوشه می‌خواند و مخاطب متوجه این تکرار نمی‌شود.

من می توانم مصداقی راجع به هر یک از آواز های ایشان صحبت کنم که چه ویژگی دارد و چگونه به آن نگاه کنیم.

برخی معتقدند آقای شجریان در بحث آموزش آواز تحولاتی را ایجاد و به نکات ظریفی توجه کرد. درباره دوره‌ی عالی او در آموزش آواز برایمان بگویید و تاثیری که این دوره در پیشرفت خوانندگان دارد.

رپرتوار آموزشی ما در بخش آموزش آواز سال ها فقط ردیف بود، یعنی معلم ردیف آوازی را می‌دانست و شاگرد هم در محضر او آن ردیف را یاد می‌گرفت و تمام می‌شد. ایشان تنها کسی است که دوره عالی آواز تعریف کرد. یعنی برای این بخشِ آواز فکر کرد که کسی که ردیف آوازی را یاد گرفته است بعد از آن باید چه کند؛ به قول خود ایشان هنرجو در مرحله یادگیری ردیف مصرف کننده است و در مرحله بعد باید تولیدکننده باشد. در این مرحله باید توجه کرد که ملاک انتخاب شعر چه باید باشد و آیا هر شعری را در هر دستگاهی می توان خواند؟ هر غزلی را با هر دستگاه و هر گوشه‌ای می‌توان خواند.

باید پیام و کلام ما با هم همگون باشد، یعنی آهنگ کلام با پیامی که می‌دهیم سازگاری داشته باشد. شعر ما پیام و حرف ماست. حرف من اگر با آهنگ، کلام، لحن و فرم چهره من تناسب نداشته باشد، مخاطب آن را باور نمی‌کند. من اگر با خنده خبر ناگواری به شما بدهم، یا اگر چهره ای بسیار مغموم و درهم داشته باشم و پیام شادی به شما منتقل کنم شما آن را به شوخی می‌گیرید و باور نمی‌کنید. در آواز هم دقیقا این طور است.

در آواز لحن ما موسیقی ماست و شعری که انتخاب می‌کنیم کلام ماست. به عنوان مثال، شعری مثل «هزار جهاد بکردم که سر عشق بپوشم / نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم»؛ این شعر را نمی توانم با لحنی شاد برای شما بخوانم. یا اگر بگویم «غم زمانه خورم یا فراق یار کشم / به طاقتی که ندارم کدام بار کشم»، نمی توانم با لحنی بی ربط بخوانم، باید تمام سوز و گداز خود را از فراق بیان کنم تا مخاطب آن را باور و در عمق وجودش احساس کند. متاسفانه برخی به این نکته توجه نداشته‌اند، درگذشته هم اینطور بوده است.

علاوه بر همه این‌ها، جمله سازی و جمله پردازی، موتیف‌ها و ارتباط جملات با هم در پیوند با ملودی اصلی شعر از دیگر آموزه‌های شجریان است. تا می‌رسد به مرکب خوانی‌ها، پیوند بین نغمات، مودلاسیون‌ها، پیوندهای دیگر بین گوشه‌ها در دیگر دستگاه‌ها، شناخت محدوده سازها  اهمیت دارد و خواننده باید درمورد آن‌ها بداند.

وقتی شما آوازی را با همراهی سازی می‌خوانید باید محدوده و امکانات آن ساز را بدانید و اگر ندانید به خصوص در مرکب خوانی‌ها دچار مشکل می‌شوید. همه این‌ها در کنار بسیاری دیگر از موارد آموزه‌های دوره عالی آواز را تشکیل می‌دهند تا ما بتوانیم با بهره بردن از آن کار آوازی را از ابتدا تا انتها تولید و تدوین کنیم تا اثری خوب ارائه دهیم. ایشان اولین کسی بودند که به این نکات توجه کردند و برایش فکر کرده‌اند.

راه مستقیم خود را  داشت تا گروهی از او بهره‌برداری سیاسی نکند

همه این موارد در آثار خود ایشان هم مشهود است جدا از تاثیرات نوع خاص صدای ایشان که از جوانی بوده است و ادامه دارد، طوری که ایشان در جوانی توانستند نخبگان را به خود جذب کنند. تاثیر صدای ایشان برخاسته از شخصیتی بسیار فرهیخته و خالص است، چرا که تربیت ایشان از ابتدا تربیتی معنوی، و صفا و سادگی در صدای ایشان متجلی بوده که تحت تاثیر جلسات قرائت قرآن در کودکی است. ایشان خیلی زود خانواده تشکیل می‌دهد.

ایشان سعی کردند که از همه پیرایه‌ها به دور باشند و کار خود را مستقیم دنبال کردند. در زمانی که زرق و برق‌های بسیاری وجود داشته که می‌توانسته او را از راه به در کند، تاثیر بر روی شجریان نداشته است. در حالی که بسیاری از هنرمندان آن زمان به آن سمت رفتند و از مسیر واقعی هنر خارج شدند. شجریان از نظر معیشتی سختی‌های بسیاری را به جان می‌خرد اما هیچوقت از مسیر مستقیم هنری خود خارج نشد. در جریانات سیاسی دوران انقلاب هم جذب هیچ جریانی نشد، حتی گاهی به جدایی از برخی افراد و همکارانی که وارد این جریانات شده بودند، منجر شد. باوجود این که ممکن بود از نظر هنری هم برای ایشان لطمه‌هایی داشته باشد، ایشان راه مستقیم خود را داشتند تا هیچ گروهی نتواند از ایشان بهره برداری سیاسی کند.

اگر بخواهیم دوره‌های فعالیت هنری شجریان را تقسیم بندی کنید، اوج فعالیت‌های محمدرضا شجریان را در کجا می‌دانید؟

اگر دوره‌های مختلف هنری مد نظر شما باشد، شروع فعالیت ایشان از اواسط دهه 40، تا حدود سه چهار سال که دوره ای بوده است که ایشان به کلاس‌های استاد مهرتاش می‌رفتند و با ایشان کار آموزشی انجام می‌دادند و کارهایی که در آن دوران تا سال‌های 48، 49 می‌خواندند تحت تاثیر مرحوم ظلی بود. یکی از مواردی که ایشان بیان می‌کردند و برای من جالب بود این است که ایشان می‌گفتند وقتی یک شیوه آوازی را دنبال می‌کنید در یک دوره‌ی مشخصی اثر دیگری را نباید گوش کنید و باید تمام ذهن و گوش شما مملوء از آن شیوه باشد تا لحن آن را پیدا کنید؛ می‌گفت «زمانی که به شیوه‌ی ظلی می‌خواندم چیزی جز صدای ظلی گوش نمی‌دادم».

بعدها در دوره‌ای تحت تاثیر استاد بنان بودند، که آثاری هم از آن شکل و به صورت ارکسترال و آواز، عرضه کردند. در این دوره شیوه‌های مختلفی را دنبال کردند تا زمانی که به حضور استاد برومند می‌رسند که اوایل دهه 50 است؛ بعد از آن تحولی در ایشان به وجود آمد که در آثارشان مشهود است. استاد برومند ایشان را از نظر شیوه آوازخوانی به سید حسین طاهرزاده ارجاع می‌دهد و ایشان تاحدی تحت تاثیر طاهرزاده قرار می‌گیرند؛ و به انتخاب شعر، ادوات تحریر و تنوع و مواردی که بیان کردم توجه ویژه می‌کند.

به این ترتیب در آثار ایشان از سال های 52، 53 تحول اساسی مشهود است؛ که تقریبا مهارت و استادی شجریان از این زمان به بعد مشهود می‌شود. وقتی فردی نبوغی داشته باشد و تحت آموزش درستی هم قرار بگیرد، به یکباره جهش می‌یابد و این جهش در این دوره برای شجریان فراهم می‌شود. این زمان مصادف با آشنائی شجریان با استاد لطفی بوده است.

آثار جشن هنر شیراز که از ایشان می‌شنویم تحت تاثیر آثار برومند و طاهرزاده بوده است و در همین دوره همزمان محضر استاد دوامی را درک می‌کنند. یعنی هم با رپرتوار ردیف سازی آشنا می‌شود که برومند آن را آوازی کرده و هم تصانیف و قطعات ضربی که مربوط به دوره قاجار است را از دوامی فرا می‌گیرد؛ ترکیب همه این ها با هم به تدریج استاد شجریان را وارد مرحله نوینی در آواز می‌کند.

مرحله بعد در واقع بلوغ کامل و کمال مطلق آوازی در شجریان است و مربوط به سال های 57، 58 به بعد است؛ شاید بعد از 40 سالگی. این دوره اتفاقا در دوره‌ای بود که موسیقی در کشور تعطیل و چهارچوب ارائه موسیقی در محافل دوستانه اهالی موسیقی بوده است. مرحوم صادق طباطبائی بنیان چنین محافلی را گذاشت تا موسیقی ما در آن دوره ازدست نرود. آثاری مانند «سر عشق»، «نوا، مرکب خوانی» و «همایون مثنوی» محصول محافل همان روزها است. طباطبایی به این فکر کرد که در آن زمان که موسیقی امکان ارائه ندارد، محافلی باشد تا هنرمندان آثارشان را ارائه و ضبط کنند تا در زمان مناسب منتشر شوند. فکر می‌کنم صدها اثر در آن دوران خلق شد که بخشی از آنها هنوز در آرشیو موجود است و امیدوارم روزی شنیده شود. به هر حال، این دوره دوره کمال استاد شجریان است.

البته این دوره ادامه دارد، از ویژگی های شخصیتی استاد شجریان این است که تا به امروز این شیب ملایمِ رو به بالا را ادامه داده است. من به عنوان کسی که بیش از 30 سال است که با ایشان آشنا هستم، استاد شجریان را همیشه روبه کمال دیده‌ام. ذهن ایشان همین طور به تجربه کردن ادامه می‌دهد و بارور می‌شود و این روند هیچ وقت متوقف نشده است. ممکن است از نظر فیزیکی افت کند، طبیعتا صدای فرد 40 ساله با فرد 70 ساله تفاوت دارد، ولی در ذهن، جمله بندی و ساختار آوازی در کار شجریان، همیشه پویایی وجود داشته و تا امروز رو به کمال است.

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

فراموشی ساز و آواز و بداهه‌نوازی در موسیقی ایرانی

 فراموشی ساز و آواز و بداهه‌نوازی در موسیقی ایرانی

بداهه‌نوازی، عمل نواختن درجا، اتفاقی و ناگهانی یک قطعه موسیقی بدون تنظیم قبلی است که این روزها کمتر شاهد آن در اجراهای زنده هستیم.

اجرای موسیقی ایرانی به‌ویژه در تک‌نوازی و آواز معمولاً همراه با بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی است. اگر نوازنده یا خواننده از اجرای ردیف و نغمه‌های معروف جدا شود و در مایه‌ای که مناسب سیر آهنگ است قطعه‌ای بنوازد یا بخواند، بداهه‌نوازی یا بداهه‌خوانی کرده است. به‌ویژه ازآنجاکه موسیقی سنتی ایران به‌صورت خواندن از روی نت (موسیقی) اجرا نمی‌شود، معمولاً مستلزم بداهه‌نوازی است.

این روزها موسیقی ایرانی دچار نقص این بخش شده و بیشتر اجراهای موسیقی اصیل ایرانی صرفاً به اجرای از پیش‌ساخته و تنظیم‌شده و اکثراً تصنیف‌ها روی آورده‌اند، درواقع موسیقی ایرانی دارد از اصل خود دور شده و رو به ایده‌های از پیش تعیین‌شده که منجر به تکرار شده را می‌آورد.

بداهه‌نوازی از نوع خاص تربیت موزیسین‌های ایرانی که مبنی بر حفظ قطعات و نه اجرای یک‌بارهٔ آن‌ها از روی نت است ناشی می‌شود. بداهه‌نواز، باید به تعداد کافی نغمه، جمله و ریتم در ذهن داشته باشد تا بتواند با استفاده از این جملات و به کمک خلاقیت و ذوق شخصی خویش به تصنیف هم‌زمان با اجرا بپردازد. بداهه‌نوازی یکی از نقاط قوت موزیسین‌های ایرانی محسوب می‌شود و در آثار برخی از موسیقیدان‌های ایرانی فراوان دیده می‌شود.

مردم دیگر حوصله شنیدن سازوآواز ندارند

پری ملکی پیش‌ازاین  در پاسخ به اینکه علت کاهش سازوآواز یا همان بداهه‌نوازی در اجراها گفته بود: من پیش‌تر به نسبت هر تصنیف یک‌تکه آواز می‌خواندم که خیلی مورد استقبال قرار گرفت ولی الآن مردم دیگر حوصله شنیدن سازوآواز ندارند که همین مسئله دلایل مختلفی دارد. ابتدا این‌که مردم گرفتاری شدید ذهنی و کاری دارند.

وی افزود: دوم این‌که شرایط موسیقی جالب نیست چون تعداد گروه‌های غیر کاربلد موسیقی زیاد شده و همان‌ها باعث افت سلیقه مخاطب شده‌اند. باوجود چنین آثاری، مردم دیگر حوصله تفکر ندارند همان‌طور که می‌دانید یک موسیقی خوب تفکر می‌خواهد. الآن مردم حوصله شنیدن آواز ندارند ولی حتی اگر بشود مردم را با تصنیف‌خوانی طرفدار موسیقی سنتی نگه داشت، خودش غنیمت است وگرنه موسیقی پاپ همه موسیقی‌های دیگر را می‌خورد و جلو می‌رود.

مردم سازوآواز را دوست دارند

علیرضا افتخاری هم در پاسخ این سؤال گفت: مردم سازوآواز را دوست دارند. یک‌صدای خوب آدم را به زندگی امیدوار می‌کند. متأسفانه الآن عده‌ای با تند خواندن سعی می‌کنند از زیر بار بد صدایی‌شان بگذرند، درحالی‌که خیلی از جوانان ایرانی درجاهای دورافتاده کشور دارای صداهای بسیاری خوبی هستند ولی به خاطر عدم استعدادیابی و کشف، حیف شده‌اند. ما باید به آن‌ها روحیه بدهیم و آواز خواندن را به آن‌ها یاد بدهیم. ما باید باتربیت درست خودمان بتوانیم نسل درستی از موسیقی را برای آینده نگاه‌داریم.

وی افزود: این روزها موسیقی سنتی جدای از فراموشی بداهه‌نوازی مشکلات دیگری نیز درگیر است، به نظر من نباید صرفاً روی این بخش از موضوع توجه کرد چراکه این بخش بستگی به خود خواننده دارد و خودش می‌داند که سازوآواز را داشته باشید یا فقط به خواندن تصانیف اکتفا کنند!

او ادامه داد: بازهم تأکید می‌کنم که مشکلات موسیقی سنتی ما فراتر از مسائلی نظیر سازوآواز هست بهتر است به مشکلات بزرگ‌تر پرداخته شود.

عمر سازوآواز تمام نشده است باید به زبان امروز بازتعریف شود

محمد معتمدی نیز دراین‌باره گفت: سازوآواز در موسیقی ما یک فرمی دارد که اگر قرار است حیاتش ادامه‌دار باشد، باید با روند تغییرات در جامعه هماهنگ شود. یعنی به‌عنوان‌مثال اگر خواننده‌ای در آستانه نوروز 97 آوازی مانند آوازهای سال 1290 بخواند، طبیعتاً در جامعه امروز ما مخاطب نخواهد داشت. من برای نحوه آواز خواندنم یک سری تغییرات بیانی انجام دادم که شاید قبل از من خواننده‌های دیگر این کار را انجام نداده باشند.

وی افزود: با این بیان خاص می‌شود شعرهایی از شاعرهای معاصر خواند که به نظرم تابه‌حال توانسته‌ام در این زمینه موفق عمل کنم. البته بعد از این تجربیات به این نتیجه رسیدم که آواز نه‌تنها رو به فراموشی نیست بلکه اگر مثل نرم‌افزارها به‌موقع آپدیت شود و به یکنواختی نرسد و نیز به لحن، بیان و تحریرهای جدید توجه کافی شود، از سازوآواز هم مثل فرم‌های دیگر موسیقی استقبال خواهد شد.

او ادامه داد: کما این‌که بدون هیچ اغراقی در کنسرت‌های اخیرم به ازای هر ترانه، یک سازوآواز هم اجرا کرده‌ام. در بازخوردهایی که از کنسرت‌هایم گرفته‌ام هم مشخص‌شده که مردم هم به دنبال آن آوازها هستند. من به پشتوانه تجربیاتم باور دارم که عمر سازوآواز تمام نشده است و فقط باید به زبان امروز باز تعریف شود تا بتوانیم آن را به جامعه ارائه کنیم.

آواز یکی از مهم‌ترین رکن‌های موسیقی ماست

وحید تاج البته به وجوه دیگری پرداخته و می‌گوید: یک بخش از آن مربوط به ما و بخش دیگر مربوط به رسانه ملی یعنی رادیو و تلویزیون می‌شود. ما تا حدی که سلیقه و نیاز جامعه است می‌توانیم آواز بخوانیم. خود من همیشه در نظر داشتم در کنسرت‌هایم یک قطعه آوازی وجود داشته باشد. چراکه درگذشته آواز یکی از فرم‌های موسیقی بوده است.

وی افزود: بدین ترتیب که در قدیم موسیقی‌هایی که اجرا می‌شده است ابتدا یک فرم پیش‌درآمد داشته، بعد مثلاً ۴ مضراب داشته سپس تصنیف و آواز و رنگ. در حال حاضر آواز حذف شده است. حالا ممکن است رنگ هم حذف شده باشد اما آواز یکی از مهم‌ترین رکن‌های موسیقی ماست. درحالی‌که وقتی شعر هست باید آواز هم باشد. به نظر من اشکال در نبودن فرهنگ آوازی در روزگار ماست و من این ایراد را در تلویزیون می‌بینم.

او ادامه داد: رسانه ملی باید تمهیداتی برای معرفی فراهم کند. الآن دو یا سه برنامه موسیقایی در تلویزیون هست. چطور آموزش گلدوزی و آشپزی و غیره بسیار است اما موسیقی که یکی از دغدغه‌های فرهنگی این مملکت است این‌قدر کم به آن پرداخته می‌شود. به‌طور مثال در برنامه دستان آقای علی جهاندار مختصر درباره ردیف‌ها توضیح می‌دهد ولی آیا این کافی است؟ وقتی جوان ایرانی یاد بگیرد و ببیند مطمئن باشید کمتر به سراغ موسیقی‌ها و شبکه‌های دیگر می‌رود.

تلاش برای حفظ بداهه‌نوازی

برخلاف آنچه در موسیقی سنتی و اصیل ایرانی به وجود آمده اخیراً موسیقی کلاسیک ایرانی درزمینهٔ تولید آثار بداهه و همچنین برگزاری کنسرت‌های بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی کم ندارد ولیکن چند صباحی است که کیفیت این آثار موردنقد و بررسی قرار می‌گیرد و عده‌ای از جمله علیرضا قربانی، بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی را رو به افول می‌داند و برخی دیگر معتقدند که بداهه‌نوازی دارد اصول خودش را از دست می‌دهد و خارج از چارچوب عمل می‌کند.

با این وجود و درست در زمانی که عده‌ای موسیقی ایرانی را دچار خلأ و تکرار می‌دانند، تولید آلبوم‌های بداهه‌نوازی و برگزاری کنسرت‌های این‌چنینی را می‌توان به فال نیک گرفت چرا که رهایی بداهه‌نوازی و بداهه‌خوانی می‌تواند مقداری از سنگینی تکرار در موسیقی ایرانی را بگیرد. از این رو جشنواره‌های مختلف از جمله جشنواره معاصر یا جشنواره موسیقی فجر، با اضافه کردن گروه‌های بداهه‌نواز به جدول اجراهایشان سعی دارند که بداهه‌نوازی را همچنان در موسیقی ایرانی حفظ کنند چراکه به اعتقاد خیلی از موزیسین‌های ماندگار موسیقی سنتی، بداهه‌نوازی گل سرسبد موسیقی اصیل ایرانی است و بدون آن بخشی از روح موسیقی سنتی از جسم آن جدا می‌شود.

حسین علیزاده و کیهان کلهر این روزها تنها افرادی هستند که این مسئله را در تمام اجراهای خود به‌صورت کامل رعایت کرده و سعی در ترویج بیشتر آن دارند. دلیل آن‌هم این است که آنچه بداهه را جذاب می‌کند، غیرقابل‌پیش‌بینی بودن و در لحظه رخ دادن آن است. انجام این کار جسارت خاصی می‌خواهد که خیلی از نوازندگان حتی باتجربه و حرفه‌ای هم از آن جسارت محروم‌اند و اعتمادبه‌نفس بداهه‌نوازی را ندارند چراکه احساس می‌کنند هرلحظه امکان دارد نتی را انتخاب کنند که برای مخاطب گوش‌نواز نیست و او را پس می‌زند. ازاین‌رو شگرد بداهه‌نوازی به یک امر سخت و کاملاً حرفه‌ای تبدیل می‌شود.

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

Top