آموزشگاه موسیقی در اصفهان     کلاس آموزش گیتار در اصفهان   گروه موسیقی در اصفهان

کیمیاگری در آواز

کیمیاگری در آواز

عوامل بسیار ظریفی باید رعایت شوند تا بتوانیم  به تمامی محدوده های صوتی ای که وجود دارد دسترسی پیدا کنیم در این حالت میتوان در کمال آرامش به بالاترین رزونانسها دست پیدا کرد. در واقع چیزی که صداسازی به حساب می آید ارائه این تکنیک هاست و بحثی غیر از این نیست؛ یعنی بیاموزیم که چطور میتوانیم  بدون اینکه خم و راست شویم و با چهره ای سیاه و کبود رگهای گردنمان بیرون زده باشد  در اجرایمان  به تمامی وسعت صوتی  لازم با هر رنگ دلخواه مان دست پیدا کنیم

اغلب هنرجویان آوازی که در گوشه و کنار دیده ام  رفتار مشابهی را از خود بروز میدهند . صدایشان درمنطقه ی بم به گوش نمی رسد و بسیار ضعیف و هواداراست و همین که به سمت نت های بالاتر گام بر می دارند لحظه به لحظه به بلندی صدایشان می افزایند و در مرحله ای آواز تبدیل به دعوا وعربده کشی می شود و جالب تر اینکه هر شخصی تلاش می کند تا بلندتر داد بزند وصدای نخراشیده اش را به رخ بکشد. این رفتار غیر اصولی بزرگترین لطمه ها را به تارهای صوتی می زند وشبیه کسی می ماند که با پیکانش بخواهد با  دنده ی یک، صد کیلومتر بر ساعت رانندگی کند مسلما هر راننده ای می داند که باید با بالارفتن سرعت ، دنده را عوض کرد.

حالا در آواز چطور باید دنده را عوض کرد؟!

وقتی به سوی نت های بالا می روید چه اتفاقی برایتان می افتد؟ دچار تنش و انقباض می شوید؟ گلویتان بسته می شود یا احساس می کنید باید داد بزنید تا صدایتان در بیاد؟ اگر هم داد نزنید ، صدایتان با تغییر ماهیتی نا امید کننده یک باره از رنگ طبیعی گفتارتان دور می شود و به یک صدای نازک  و ضعیف و پر از هوایی که از لحاظ رنگ و رزونانس به شدت افت کرده است، تبدیل می شود؟

 دقیقا چیزی که باید بدانیم مثل یه کمیاگریست. باید بدون هیچ  انقباض و فشاری  همان صدای نازکی که مانند یک جزیره ی متروکه از رنگ صدای گفتارمان دور است و همیشه ازآن فرار می کنیم را با یک سری رنگهای دیگر آمیخته و ترکیب کنیم تا تبدیل به یک صدای گرم و جذاب شود. در متدهای نوین این صدارا صدای میکس مینامند .صدای میکس هیچ ارتباطی با داد زدن و پرتاب کردن هوا و فشار به تارها و حنجره ندارد بلکه هر یک از این موارد باعث میشود که هرگز به این صدا دست پیدا نکنیم در متدی مانند سینگینگ ساکسز( singing success) اولین چیزی که توصیه میشود آرامش است و به هیچ وجه اجازه ندارید برای رسیدن به صدایی با کیفیت مطلوب تنش های همیشگی را تکرار کنید بلکه می بایست فشار را از روی ماهیچه ها ,گلو وحنجره بردارید و اجازه دهید تا تارها در مسیرملودی بالارونده یا پابین رونده ای که برایشان در نظرگرفته اید با آسودگی حرکت کنند و از هرگونه انقباض در امان بمانند تنها چیزی که باید رعایت شود جلوگیری از باز شدن تارها یا همان وضعیت فالستو است ولی در مراحل اولیه صدای شمارا از رنگ ایده آلتان که رنگ تیره و شدیدی مانند صدای سینه یا همان گفتارتان است دور کرده و صدای نازک و لطیفی را جایگزین صدای پرفشار قدیمی میکند. این صدا که در مراحل اولیه کیفیت چندان خوبی ندارد رفته رفته در روندی کمیاگرانه تبدیل به صدایی میشود که هرگز حتی تصورش را هم نمی کردید. یکی از این تکنیکها ایجاد وضعیت ng است که ماهیت این بازی را بطور کلی عوض میکند .ناحیه ای در پشت حفره ی دهان و بینی وجود دارد که فارینکس نام دارد و صدا در برخورد با آن بصورت خیره کننده ای تشدید میشود بدون اینکه کوچکترین فشاری بر روی ماهیچه ها و تارها وجود داشته باشد .برت منینگ این عمل را به انداختن توپ بستکتبال در پرش سه گام تشبیه میکند زمانیکه بازیکن سه گام را بر میدارد و توپ را به سمت حلقه پرتاب میکنددر واقع مانند خواننده ای است که آن صدای سبک و ظریف را به سمت فارینکس میفرستد و بدون کوچکترین تنشی شاهد تشدید و بزرگ شدن صدا و انعکاس آن در جلوی صورتش میشود یعنی گل! (این صدا را ماسک می نامند.)
البته نباید فراموش کرد کسب این مهارت روندی تدریجی و البته لذت بخش است برت منینگ در این باره مثالی دوست داشتنی میزند.صدا شبیه گلی است که میبایست در معرض نور خورشید قرار گیرد تا گلبرگهایش از یکدیگر باز شوند هرگز نمیتوانید با زور و فشار گلی را وادار به شکوفه زدن کنید اگر این کاررا بکنید تنها یک اتفاق می افتد گل میمیرد .صدایمان هم برای شکوفایی نیازمند رسیدن به لحظه ای مناسب است که البته زمان و تمرینهای سیستماتیک بتدریج آنرا رقم میزند.

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

درمان گرفتگی صدا

درمان گرفتگی صدا
راههای درمان گرفتگی صدا

* سکوت کامل بهترین راه بهبود گرفتگی صداست. لااقل از پچ پچ کردن و فریاد زدن بپرهیزید. پچ پچ فشار زیادی بر تارها وارد می آورد. اگر لازم است، با صدای آرام حرف بزنید.

* با مرطوب نگاه داشتن گلو گرفتگی آن را درمان کنید .استنشاق بخار آب داغ از درمانهای بسیار موثر است. از دوش آب گرم یا دستگاه بخور کمک بگیرید. گذاشتن دستگاه بخور در اتاق خواب از خشک شدن هوای آن جلوگیری می کند.

* اگر مشکل صدای شما به خاطر برگشت غذا از معده به مری است، شب ها موقع خواب سرتان را کمی بالاتر از بدن قرار دهید، 3 تا 4 ساعت قبل از خواب از خوردن خودداری کنید و با تجویز پزشک از داروهای آنتی اسید مثل شربت آلومینیوم- ام- جی استفاده کنید.

* در درون بدن هم به آب کافی نیاز دارید؛ خوردن آب را به قدری زیاد کنید تا ادرار بی رنگ شود. خوردن روزانه 10 تا 12 لیوان آب کافی است.

* اگر دچار گرفتگی صدا در اثر سرماخوردگی شده اید، سوپ مرغ یا سیر بخورید. گرمای آن گلو را مرطوب می کند و سیر کم کننده ترشح مخاطی است.

* داروهای کاهش دهنده ترشحات مخاطی بخورید.اما مصرف داروهای ضد حساسیت باعث خشکی گلو می شوند. داروهای ضد احتقان هم در کاهش مخاط موثرند. اما درصورتیکه بیماری قلبی دارید قبل از مصرف آین داروها با پزشک مشورت کنید، چراکه بعضی داروهای ضد احتقان باعث بالا رفتن فشارخون می شوند.

* به نوعی بدترین دارو در این زمان خوردن آسپرین است .در التهاب ناشی از سرماخوردگی تارهای صوتی، آسپرین باعث ازرده شدن بیشتر آنها می شود و گرفتگی صدا را تشدید می کند. در صورت لزوم از مسکن های دیگر استفاده نمایید.

*  سرفه کردن گرفتگی گلو را تشدید می کند .برای جلوگیری از سرفه کردن و آسیب بیشتر به تارهای صوتی، از داروهای ضد سرفه و خلط آور استفاده کنید.
کلاس آواز تهران

چه کسی پیانو را اختراع کرد؟

چه کسی پیانو را اختراع کرد؟

نخستین سند از وجود پیانو، به سال ۱۷۰۰ برمی‌گردد، در این سال احتمالا، چند سال از کار کریستوفری روی پیانو می‌گذشت، تا اینکه در سال ۱۷۲۰ میلادی در اسناد به صورت واضح و مشخص از پیانوی کریستوفری نام برده شد.

تا پیش از آن زمان ساز کیبوردی غالبی که استفاده می‌شود هارپسیکورد نام داشت. در هارپسیکورد با فشرده شدن کلاویه‌ها و حرکت اجزای یک سیستم مکانیکی متصل به آن‌ها، زائده‌های کوچک مضراب‌مانند سیم‌ها را به ارتعاش درمی‌آورد و صدا ایجاد می‌شد. اما هارپسیکورد مشکلاتی داشت، مثلا نمی‌توانست صدا را با شدت‌های نرمی مختلف بنوازد. برای اصلاح این امر، در آن زمان مجبور بودند، دستکاری‌های انجام بدهند.

همان طور که احتمالا می‌دانید، صدای پیانو در اثر برخورد چکش‌هایی با سیم‌های آن تولید می‌شود. این چکش‌ها در اثر فشرده‌شدن کلیدها (کلاویه‌ها) به حرکت در می‌آیند. سیم‌های پیانو به صفحه‌ای موسوم به «صفحهٔ صدا» متصل شده‌اند که نقش تقویت‌کنندهٔ صدای آن‌ها را دارد.

قدیمی‌ترین پیانویی که در حال حاضر به جا مانده در سال ۱۷۲۱ ساخته شده است. این پیانو در موزه هنر متروپیولیتن نگهداری می‌شود.



پیانو نخست، توسط مخترع نام طولانی un cimbalo di cipresso di piano e forte را گرفته بود (کیبوردی از چوب درخت سرو با شدت صدای کم و زیاد)، اما بعد از مدتی نام آن به پیانو فورته و سپس پیانو تغییر پیدا کرد.

کریستوفری برای یکی از اعضای خاندان مشهور و سرشناس ایتالیایی مدیچی به نام فردیناندو دو مدیچی کار می‌کرد. فردیناندو مشوق مدیچی بود و خانه‌ای به او داده بود تا در آن آزادانه روی پیانو کار کند.

البته به مانند روزگار فعلی، در آن سیستمی برای ثبت اختراعات و پیتنت‌ها نبود و دیگران بعدعا روی پیانوی کریستوفری آزادانه کار کردند و تکمیل‌اش کردند.

کریستوفری در سال ۱۷۳۱ درگذشت و اختراعش – پیانو- تازه در قرن هجدهم بود که همه‌گیر شد.

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

ساز قیچک را بهتر بشناسیم؟

ساز قیچک را بهتر بشناسیم؟

قِـیچَک یا غیژک یکی از سازهای زهی_آرشه ای در موسیقی ایران است که مانند کمانچه با آرشه نواخته می‌شود. جنس کاسهٔ طنینی قیچک از چوب گردو یا توت بوده و جنس دسته ی قیچک از همان جنس چوب  بدنه است که به صورت یک تکه با بدنه تراشیده می شود. قیچک دارای ۴ سیم از جنس فلز است که چهارمین سیم، روکش دار و ضخیم تر است.
معمولا در ساخت قیچک از پوست آهو یا گوسفند استفاده می‌شود.

این ساز دارای قدمت بسیار زیادی است و درموسیقی نواحی ایران کاربرد فراوانی داشته و دارد. این ساز از نظر نوازندگی شبیه به ویولن‌سل است،در نوع محلی این ساز از کمانه استفاده می‌شد اما امروزه از آرشه ویلن و در نوع بزرگتر (قیچک باس) از آرشه ویلنسل استفاده می‌شود.

شکم ساز از دو قسمت مجزا از یکدیگر تشکیل یافته. قسمت تحتانی کوچک‌تر و به شکل نیم کره است که بر سطح مقطع جلو پوست کشیده شده و خرک ساز روی پوست قرار دارد. قسمت بالایی بزرگ‌تر، مثل چتری روی قسمت پایینی قرارگرفته و هر دو قسمت توسط سطح منحنی از عقب به هم اتصال یافته‌اند و در نتیجه در جلو یا بین دو قسمت، حفره‌ای تشکیل‌شده است.
سطح جلویی قسمت بالا، جز در ناحیهٔ وسط که زیر گردن ساز قرارگرفته به‌صورت دو شکاف پهن باز است. دسته ساز تقریباً در نصف طول خودروی شکم قرارگرفته و نیمهٔ دیگر در بالا به جعبهٔ گوشی‌ها متصل است. دسته فاقد پرده (دستان) است و تمام فواصل موسیقی ملی (پرده، نیم پرده، ربع پرده) بر روی آن قابل اجراست.

آموزش آواز در تهران

قیچک‌نواز هنگام نوازندگی، قیچک را نشسته به صورت عمودی با دست چپ نگه می‌دارد و با دست راست آرشه را به صورت افقی در حرکات رفت و برگشت بر سیم‌های آن می‌کشد. طول این ساز حدود ۵۶ سانتی متر است.

ساز قیچک اساساً محلی است و بیشترین رواج را در نواحی جنوب شرقی و خصوصاً استان سیستان و بلوچستان و هرمزگان دارد.

 

غژ،غژک یا غیژک اسامی دیگر این ساز است.در ازبکستان و تاجیکستان آن را با نام《غنچک》می شناسند.

در اغلب نغمه های بلوچی ساز اصلی محسوب می شود و تنها به وسیله ی این ساز است که نوازنده ی بلوچ می تواند غم و اندوه درون خود را با همان سوزناکی حکایت کند
از نظر آن ها قیچک،مناسب ترین ساز برای اجرای آهنگ های غم انگیز و شاد است.
بلوچ ها قیچک را  《سرود》یا 《سروز》 نیز می نامند و به نوازنده ی آن سرودی یا سروزی می گویند.

در سال‌های اخیر این ساز در شهرهای دیگر نیز استفاده می‌شود. در آن نواحی طبق عقیده و سنت اهالی، برای معالجه امراض به‌کار می‌رود.

در شمال افغانستان نیز قیچک در موسیقی سنتی رواج وسیعی دارد. در ولایات مثل بغلان، کندز و بلخ از قیچک در محافل عروسی و دیگر مراسم خوشی استفاده می‌شود.

رواج بیشتر قیچک، با حمایت وزارت فرهنگ و هنر وقت ساختمان و کوک آن تکمیل و تنظیم شد و سه گونه قیچک تکمیل‌تر به نام‌های قیچک سوپرانو (به طول ۵۶٫۵ سانتی‌متر)، قیچک آلتو (۶۳ سانتیمتر) و قیچک باس به همان نسبت بزرگ‌تر ساخته‌اند. وسعت هریک از این انواع حدود سه اکتاو است. قیچک سوپرانوسازی است که قابلیت تکنوازی و همنوازی هر دو را حائز است ولی دو نوع دیگر (آلتو و باس) بیشتر به منظور همنوازی در ارکستر به کار می‌رود. آرشهٔ قیچک، پس از استاندارد سازی، عیناً همان آرشه ویولن است.

زنده یاد علی محمد بلوچ‌ معروف به علیوک از بزرگترین نوازندگان قیچک بلوچ بوده است. از دیگر نوازندگان معروف قیچک نیز می توان به زنده یاد حسین فرهاد پور،رحمت الله بدیعی،اردشیر کامکار،پروین صالح و پروین شکالور اشاره کرد.

از سازندگان به نام این ساز نیز می‌توان به استاد حسین قلمی و  استاد معروف صفرزاده اشاره کرد.

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

آشنایی با ساز تنبک

آشنایی با ساز تنبک

تنبک :

چنانکه فرهنگ ها مي نويسند در قديم دف يا دايره کوچک را که چنبر آن از روي و برنج ساخته مي شد خمبک يا خنبک مي گفتند و دست به هم زدن را با وزن و اصول براي اظهار مسرت وسرور نيز مجازا جمبک مي گفتند .

گمان مي رود خم يا رويينه خم را که در روزگار کهن ايران از روي مي ساختند و در جنگها به کار مي بردند نيز خمبک يا تنبک هم مي گفتند .

بعدها آن را با تغييراتي به صورت کوچکتري ساخته و در مجالس عيش و طرب از آن استفاده کرده اند و آن را خمک يا خمبک گفته اند زيرا خمک يا خمبک مصغر کوچک شده خم و خلب است بنابراين روئينه خم که شايد شبيه به تاس بوده کوچک کرده و تغييراتي مناسب مجلس در آن داده اند و به آن نيز خمبک و تنبک گفته اند و اين در واقع مادر تنبک يا ضرب امروزي است و پس از تکامل به صورت تنبک يا دنبک،ضرب کنوني در آمده و به همين نام شهرت يافته است .

کتابهاي لغت در معني تنبک يا دنبک مي نويسند: دهل کوچکي بوده است که دم درازي داشته و آن را زير بغل مي گرفته اند و مي نواختند.

اين ساز ضربي به تدريج رو به تکامل نهاد و در سده هاي اخير به صورت کنوني درآمد.

از ميان سازهاي ضربه اي موسيقي ايران تنبک کامل ترين سازي است که تاکنون ساخته شده و آن را از گل پخته و چوب مي ساخته اند و اکنون نيز مي سازند.

معمولا روي ضرب پوست بره مي کشند و براي نوع گلي بزرگ آن را که در زورخانه ها به کار مي برند از پوست گوسفند استفاده مي کنند .

بهترين تنبک ها ساخت شيراز بود و اکنون نيز بيشتر زنهاي چادر نشين اطراف شيراز به ساختن آن اشتغال دارند و آن را از چوب گردو و چوب ديگري از درخت هاي مخصوص فارس مي تراشند.

ساختمان تنبک استوانه مانندي است مختلف القطر به طول 40 سانتيمتر در دو قسمت متساوي شامل گردن و شکم. گردن که آن را نفير مي ناميدند و اکنون گلويي مي گويند به طول 20 سانتيمتر و محيط آن 30 سانتيمتر است.

قطر دهنه خارجي نفير که تا حدي شبيه قيف است 13 سانتيمتر، شکم طولش به اندازه طول گردن نفير و محيط دور آن 90 سانتيمتر است .

دهنه شکم ضرب که بر آن پوست مي کشند نصف طول دمبک است.

در تنبک هاي خوب طول نفير و شکم و قطر دهنه مساوي است.

تنبک از نظر ساخت و نقش مهمي که در موسيقي ايفا مي کند مورد توجه اروپايياني که در سده هاي اخير به ايران آمده اند قرار گرفته است.

پيتر دولاواله ايتاليايي از مجلس بزمي در همدان چنين مي نويسد:

( در اتاقيکه در آن پذيرايي مي شدم سه تن از زنان مطرب نيز با سازهاي گوناگون ميزدند و مي خواندند که يکي از سازها چند رشته داشت اما مثل عود و گيتار ما نبود آلات ديگري نيز مانند طبل هايي که دختران جوان ايتاليايي هنگام تابستان مي زنند داشتند اما بزرگتر و خوش آهنگتر و زيباتر که قطعا نمونه اي چند از آنها خواهيم خريد و بر ساير طرفه ها و يادگاري ها سفر خواهيم افزود.)

تنبک هاي بزرگي که از گل پخته و به وسيله کوزه گران ساخته مي شد و بر روي آن پوست گوسفند يا آهو مي کشيدند در زورخانه ها به کار مي رفت و ضرب از ارکان عمده در ورزشهاي باستاني بود.

اکنون نواختن ضرب در زورخانه ها به عهده کسي است که به او مرشد مي گويند لکن در سده هاي گذشته مرشد يا کهنه سوار به کسي مي گفتند که معلم و مربي ورزشکاران بود و نوازندگي ضرب را شخص ديگري بر عهده داشت.

پس از آنکه در اواخر دوره صفويه اصول تصوف بيش از پيش در زورخانه ها رواج يافت کهنه سوارها عنوان مرشدي يافتند . ضرب گرفتي را نيز به عهده گرفتند و در سکويي که به آن سردم مي گفتند مي نشستند و خوانندگي مي کردند.

سازهاي ضربه اي مانند دف و تنبک که در مجالس عيش و سرور و محافل انس به کار مي رفته به نغمات و الحان نوازندگان و اشعار خوانندگان روح و جان مي بخشيده و شنوندگان را به انبساط مي آورد.

از عهد ناصري به بعد نوازندگان به نامي در ضرب ظهور کردند که در نواختن آن و خواندن تصنيف و اشعار ضربي شهرت به سزايي داشتند.

تنبک و ساختمان آن :

ساختمان اين ساز ضربه اي پوستي به شکل استوانه اي است که يک سوي آن را با پوست پوشانيده اند و طرف ديگرش باز است.

جنس اين استوانه ممکن است از چوب يا فلز و يا گل پخته باشد که به تجربه ثابت شده که نوع چوبي آن بهتر از دو نوع ديگر است.

فرم يا شکل ظاهري اين ساز در نواحي مختلف فرق مي کند. و ساختمان تنبک نيز از حيث اندازه کاملا مشخص شده نيست و به اندازه هاي گوناگون ساخته مي شود.

سازي که اينک به عنوان تنبک يا ضرب مي شناسيم با شکل و شمايل امروزي تقريبا از دوران قاجاريه شناخته شده است. همچنين اي ساز تاکنون با 23 نام خوانده شده که عبارنتد از :

دمبر-تنبک-تنبگ-تنبيک-تنتک-خمبک-دمل-دمبک-خوراژک-تمبک-تبنک-تبنگ-دمبرک-تنوک-خنبک-خمک-دمبال-دنبک-خمچک-دمبک-ضرب.

تنبک از پنچ قسمت تشکيل شده است :

1. پوست
2.دهانه ي بزرگتر
3.تنه
4 .نفير يا گلويي
5.کاليبر يا دهانه اي

پوست تنبک :

پوست از حساس ترين قسمت هاي آن به شمار ميآيد و از جنس پوست بز ميش بره آهو ماهي بز کوهي اسب است اما پوست کهنه بز يا ميش بهتر است.

در صورتي که پوست تنبک در اثر گرما زيادتر از حد معمول خشک و کشيده شود حتي الامکان بايد از آب زدن به آن خود داري کرد چرا که آب زدن اگر چه ممکن است به طور موقت پوست را خوش صدا کند ولي در اثر تکرار باعث خرابي و بد صداي آن مي گردد لذا براي جلوگيري از اين کار بايد هميشه تنبک را در گرما وارونه روي زمين يا موزاييک گذاشت تا پوست به تدريج رطوبت زمين را جذب کند و احتياجي به آب نداشته باشد.
کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

دهانه ي بزرگ :

در حقيقت همان دهانه گشاد يا فراخ ساز را تشکيل مي دهد که پوست روي آن کشيده مي شود.

اندازه ي قطر دهانه بزرگ يک ميزان استاندارد نيست(بزرگي يا کوچکي). و از لحاظ شکل ظاهري شکل دايره است.

تنه :

اين قسمت از ساز کاسه طنين يا کاسه آکوي تنبک را تشکيل مي دهد. تنه بايد از رو عاج داشته باشد ولي از داخل صاف باشد(منظور از عاج شيارهاي است که روي تنه به موازات دهانه بزرک ايجاد مي شود .

نفير :

قسمتي از بدنه ي تنبک است که داراي قطر کمتري بسبت به تنه بوده و از آن باريکتر است که از يک طرف به تنه و از طرف ديگر به دهانه کوچک شيپور مانند ختم مي شود .

براي ساخت تنبک معمولا از چوب درخت گردو-توت-افرا و چوبي معروف به جنگلي استفاده مي کنند .
و اين ساز براي همراهي کردن آلات موسيقي به کار مي رود و با دو دست نواخته ميشود .


اين ساز در فرهنگ ها و آثار موسيقي دانان به صورت هاي زير استعمال شده است : تنبك ، تبنك tobnak) ) ، دمبك ، تمبك ، خنبك ، خمبك ،خمك ، دمبال ، دمل ، دمبلك ، دنبلك ، دمبلك مقرن ، برهان قاطع آن را به صورت تنبك tobnak ) ) ثبت كرده است :

(( به ضم اول و فتح ثالث بر وزن جفتك ، آوازي را نيز گويند بلند و تند مانند صداي ناقوس و به معني دف و دهل هم آمده است .))

فرهنگ آنندراج نوشته : ((به معني دف و دهل و تنبك Tobnok به ضم تا ونون نيز آمده كه بازيگران نوازند .))

فرهنگ جهانگيري تمبك را معادل دف دانسته است .

فرهنگ برهان قاطع آن را به صورت تنبك Tonbak نيز به صورت زير ثبت كرده است :

(( تنبك به ضم اول بروزن اردك ، دهلي باشد دم دراز كه از چوب و سفال سازند و بازيگران در زير بغل گرفته بنوازند ))

فرهنگ آنندراج نوشته : (( خنبك به ضم اول بر وزن اردك ، ف ، تبديل نون به ميم است چنانكه در خنب مذكور شد و آن به معني دف كوچك كه چنبرش روئين باشد و دست بر پوست او زنند و صداي بر آيد .(( در موسيقي ايراني تمبك به حجم هاي مختلف بكار برده شده است ولي از اندازه هاي مشروحه زير نتيجه بهتري از نظر صدا دهنگي و راحتي اجرا بدست آمده است . امروزه از دو قسم تمبك ميتوان استفاده نمود :

الف : تمبك براي همراهي با اركستر كه آن را (( تمبك اركستر )) مي نامند .

ب : تمبك براي همراهي با ساز تنها يا (( تمبك تكنواز ))

هر يك از تمبك هاي فوق از قسمتهاي زير تشكيل يافته است : دهانه بزرگ ، تنه ، نفير ، دهانه كوچك. روي قسمت دهانه بزرگ پوست انداخته مي شود . پوست تمبك تكنواز بايد از پوست تمبك اركستر نازك تر باشد . انتخاب پوست در صداي تمبك اهميت زيادي دارد. پوست كهنه بز يا ميش بهتر است . قطر پوست بايد در تمام نقاط كاملا يكسان باشد. رنگ پوست بايد كاملا يكسان باشديعني دانه دانه يا به اصطلاح اهل فن (( تگرگ )) نداشته باشد . معمولا چون تمبك از كنده درخت گردو انتخاب و حداقل دو سال در سايه نگهداري مي شود . و براي آنكه بعدها انحناء پيدا نكند آن را در ديگ آب جوشانده و در حدود 15 روز لاي پهن خشك قرار مي دهند اين عمل علاوه بر آنكه چوب را خشك مي كند بر استحكام آن نيز مي افزايد . به اين ترتيب چوب براي ساختن تمبك آماده مي گردد . چوب درخت توت نيز براي اين منظور مناسب است و تا كنون زياد مورد استفاده قرار گرفته است . ))

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

Top