آموزشگاه موسیقی در اصفهان     کلاس آموزش گیتار در اصفهان   گروه موسیقی در اصفهان

آشنایی با ساز تنبک

آشنایی با ساز تنبک

تنبک :

چنانکه فرهنگ ها مي نويسند در قديم دف يا دايره کوچک را که چنبر آن از روي و برنج ساخته مي شد خمبک يا خنبک مي گفتند و دست به هم زدن را با وزن و اصول براي اظهار مسرت وسرور نيز مجازا جمبک مي گفتند .

گمان مي رود خم يا رويينه خم را که در روزگار کهن ايران از روي مي ساختند و در جنگها به کار مي بردند نيز خمبک يا تنبک هم مي گفتند .

بعدها آن را با تغييراتي به صورت کوچکتري ساخته و در مجالس عيش و طرب از آن استفاده کرده اند و آن را خمک يا خمبک گفته اند زيرا خمک يا خمبک مصغر کوچک شده خم و خلب است بنابراين روئينه خم که شايد شبيه به تاس بوده کوچک کرده و تغييراتي مناسب مجلس در آن داده اند و به آن نيز خمبک و تنبک گفته اند و اين در واقع مادر تنبک يا ضرب امروزي است و پس از تکامل به صورت تنبک يا دنبک،ضرب کنوني در آمده و به همين نام شهرت يافته است .

کتابهاي لغت در معني تنبک يا دنبک مي نويسند: دهل کوچکي بوده است که دم درازي داشته و آن را زير بغل مي گرفته اند و مي نواختند.

اين ساز ضربي به تدريج رو به تکامل نهاد و در سده هاي اخير به صورت کنوني درآمد.

از ميان سازهاي ضربه اي موسيقي ايران تنبک کامل ترين سازي است که تاکنون ساخته شده و آن را از گل پخته و چوب مي ساخته اند و اکنون نيز مي سازند.

معمولا روي ضرب پوست بره مي کشند و براي نوع گلي بزرگ آن را که در زورخانه ها به کار مي برند از پوست گوسفند استفاده مي کنند .

بهترين تنبک ها ساخت شيراز بود و اکنون نيز بيشتر زنهاي چادر نشين اطراف شيراز به ساختن آن اشتغال دارند و آن را از چوب گردو و چوب ديگري از درخت هاي مخصوص فارس مي تراشند.

ساختمان تنبک استوانه مانندي است مختلف القطر به طول 40 سانتيمتر در دو قسمت متساوي شامل گردن و شکم. گردن که آن را نفير مي ناميدند و اکنون گلويي مي گويند به طول 20 سانتيمتر و محيط آن 30 سانتيمتر است.

قطر دهنه خارجي نفير که تا حدي شبيه قيف است 13 سانتيمتر، شکم طولش به اندازه طول گردن نفير و محيط دور آن 90 سانتيمتر است .

دهنه شکم ضرب که بر آن پوست مي کشند نصف طول دمبک است.

در تنبک هاي خوب طول نفير و شکم و قطر دهنه مساوي است.

تنبک از نظر ساخت و نقش مهمي که در موسيقي ايفا مي کند مورد توجه اروپايياني که در سده هاي اخير به ايران آمده اند قرار گرفته است.

پيتر دولاواله ايتاليايي از مجلس بزمي در همدان چنين مي نويسد:

( در اتاقيکه در آن پذيرايي مي شدم سه تن از زنان مطرب نيز با سازهاي گوناگون ميزدند و مي خواندند که يکي از سازها چند رشته داشت اما مثل عود و گيتار ما نبود آلات ديگري نيز مانند طبل هايي که دختران جوان ايتاليايي هنگام تابستان مي زنند داشتند اما بزرگتر و خوش آهنگتر و زيباتر که قطعا نمونه اي چند از آنها خواهيم خريد و بر ساير طرفه ها و يادگاري ها سفر خواهيم افزود.)

تنبک هاي بزرگي که از گل پخته و به وسيله کوزه گران ساخته مي شد و بر روي آن پوست گوسفند يا آهو مي کشيدند در زورخانه ها به کار مي رفت و ضرب از ارکان عمده در ورزشهاي باستاني بود.

اکنون نواختن ضرب در زورخانه ها به عهده کسي است که به او مرشد مي گويند لکن در سده هاي گذشته مرشد يا کهنه سوار به کسي مي گفتند که معلم و مربي ورزشکاران بود و نوازندگي ضرب را شخص ديگري بر عهده داشت.

پس از آنکه در اواخر دوره صفويه اصول تصوف بيش از پيش در زورخانه ها رواج يافت کهنه سوارها عنوان مرشدي يافتند . ضرب گرفتي را نيز به عهده گرفتند و در سکويي که به آن سردم مي گفتند مي نشستند و خوانندگي مي کردند.

سازهاي ضربه اي مانند دف و تنبک که در مجالس عيش و سرور و محافل انس به کار مي رفته به نغمات و الحان نوازندگان و اشعار خوانندگان روح و جان مي بخشيده و شنوندگان را به انبساط مي آورد.

از عهد ناصري به بعد نوازندگان به نامي در ضرب ظهور کردند که در نواختن آن و خواندن تصنيف و اشعار ضربي شهرت به سزايي داشتند.

تنبک و ساختمان آن :

ساختمان اين ساز ضربه اي پوستي به شکل استوانه اي است که يک سوي آن را با پوست پوشانيده اند و طرف ديگرش باز است.

جنس اين استوانه ممکن است از چوب يا فلز و يا گل پخته باشد که به تجربه ثابت شده که نوع چوبي آن بهتر از دو نوع ديگر است.

فرم يا شکل ظاهري اين ساز در نواحي مختلف فرق مي کند. و ساختمان تنبک نيز از حيث اندازه کاملا مشخص شده نيست و به اندازه هاي گوناگون ساخته مي شود.

سازي که اينک به عنوان تنبک يا ضرب مي شناسيم با شکل و شمايل امروزي تقريبا از دوران قاجاريه شناخته شده است. همچنين اي ساز تاکنون با 23 نام خوانده شده که عبارنتد از :

دمبر-تنبک-تنبگ-تنبيک-تنتک-خمبک-دمل-دمبک-خوراژک-تمبک-تبنک-تبنگ-دمبرک-تنوک-خنبک-خمک-دمبال-دنبک-خمچک-دمبک-ضرب.

تنبک از پنچ قسمت تشکيل شده است :

1. پوست
2.دهانه ي بزرگتر
3.تنه
4 .نفير يا گلويي
5.کاليبر يا دهانه اي

پوست تنبک :

پوست از حساس ترين قسمت هاي آن به شمار ميآيد و از جنس پوست بز ميش بره آهو ماهي بز کوهي اسب است اما پوست کهنه بز يا ميش بهتر است.

در صورتي که پوست تنبک در اثر گرما زيادتر از حد معمول خشک و کشيده شود حتي الامکان بايد از آب زدن به آن خود داري کرد چرا که آب زدن اگر چه ممکن است به طور موقت پوست را خوش صدا کند ولي در اثر تکرار باعث خرابي و بد صداي آن مي گردد لذا براي جلوگيري از اين کار بايد هميشه تنبک را در گرما وارونه روي زمين يا موزاييک گذاشت تا پوست به تدريج رطوبت زمين را جذب کند و احتياجي به آب نداشته باشد.
کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

دهانه ي بزرگ :

در حقيقت همان دهانه گشاد يا فراخ ساز را تشکيل مي دهد که پوست روي آن کشيده مي شود.

اندازه ي قطر دهانه بزرگ يک ميزان استاندارد نيست(بزرگي يا کوچکي). و از لحاظ شکل ظاهري شکل دايره است.

تنه :

اين قسمت از ساز کاسه طنين يا کاسه آکوي تنبک را تشکيل مي دهد. تنه بايد از رو عاج داشته باشد ولي از داخل صاف باشد(منظور از عاج شيارهاي است که روي تنه به موازات دهانه بزرک ايجاد مي شود .

نفير :

قسمتي از بدنه ي تنبک است که داراي قطر کمتري بسبت به تنه بوده و از آن باريکتر است که از يک طرف به تنه و از طرف ديگر به دهانه کوچک شيپور مانند ختم مي شود .

براي ساخت تنبک معمولا از چوب درخت گردو-توت-افرا و چوبي معروف به جنگلي استفاده مي کنند .
و اين ساز براي همراهي کردن آلات موسيقي به کار مي رود و با دو دست نواخته ميشود .


اين ساز در فرهنگ ها و آثار موسيقي دانان به صورت هاي زير استعمال شده است : تنبك ، تبنك tobnak) ) ، دمبك ، تمبك ، خنبك ، خمبك ،خمك ، دمبال ، دمل ، دمبلك ، دنبلك ، دمبلك مقرن ، برهان قاطع آن را به صورت تنبك tobnak ) ) ثبت كرده است :

(( به ضم اول و فتح ثالث بر وزن جفتك ، آوازي را نيز گويند بلند و تند مانند صداي ناقوس و به معني دف و دهل هم آمده است .))

فرهنگ آنندراج نوشته : ((به معني دف و دهل و تنبك Tobnok به ضم تا ونون نيز آمده كه بازيگران نوازند .))

فرهنگ جهانگيري تمبك را معادل دف دانسته است .

فرهنگ برهان قاطع آن را به صورت تنبك Tonbak نيز به صورت زير ثبت كرده است :

(( تنبك به ضم اول بروزن اردك ، دهلي باشد دم دراز كه از چوب و سفال سازند و بازيگران در زير بغل گرفته بنوازند ))

فرهنگ آنندراج نوشته : (( خنبك به ضم اول بر وزن اردك ، ف ، تبديل نون به ميم است چنانكه در خنب مذكور شد و آن به معني دف كوچك كه چنبرش روئين باشد و دست بر پوست او زنند و صداي بر آيد .(( در موسيقي ايراني تمبك به حجم هاي مختلف بكار برده شده است ولي از اندازه هاي مشروحه زير نتيجه بهتري از نظر صدا دهنگي و راحتي اجرا بدست آمده است . امروزه از دو قسم تمبك ميتوان استفاده نمود :

الف : تمبك براي همراهي با اركستر كه آن را (( تمبك اركستر )) مي نامند .

ب : تمبك براي همراهي با ساز تنها يا (( تمبك تكنواز ))

هر يك از تمبك هاي فوق از قسمتهاي زير تشكيل يافته است : دهانه بزرگ ، تنه ، نفير ، دهانه كوچك. روي قسمت دهانه بزرگ پوست انداخته مي شود . پوست تمبك تكنواز بايد از پوست تمبك اركستر نازك تر باشد . انتخاب پوست در صداي تمبك اهميت زيادي دارد. پوست كهنه بز يا ميش بهتر است . قطر پوست بايد در تمام نقاط كاملا يكسان باشد. رنگ پوست بايد كاملا يكسان باشديعني دانه دانه يا به اصطلاح اهل فن (( تگرگ )) نداشته باشد . معمولا چون تمبك از كنده درخت گردو انتخاب و حداقل دو سال در سايه نگهداري مي شود . و براي آنكه بعدها انحناء پيدا نكند آن را در ديگ آب جوشانده و در حدود 15 روز لاي پهن خشك قرار مي دهند اين عمل علاوه بر آنكه چوب را خشك مي كند بر استحكام آن نيز مي افزايد . به اين ترتيب چوب براي ساختن تمبك آماده مي گردد . چوب درخت توت نيز براي اين منظور مناسب است و تا كنون زياد مورد استفاده قرار گرفته است . ))

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

روش یادگیری ساز قانون

روش یادگیری ساز قانون

قانون سازی است متعلق به خانوادهٔ قدیمی سیتار (Cythare)، که در سده‌های میانه تحت عنوان Canon یا miocanon به اروپا برده شد. این ساز دارای یک جعبهٔ چوبی به شکل ذوزنقه‌است که به وسیلهٔ دو انگشت سبابه و دو مضراب (که میان حلقه‌ای که به انگشت کرده‌اند و خود انگشت قرار می‌گیرند) نواخته می‌شود. در بخش‌های سازشناسی متون کهن موسیقی به سازی سه گوش، بیرون ساعد، با سطحی مجرد تنها، دارای هفتاد و دو وتر آن یک کوک می‌گرفته با تاری از ابریشم و گاه از روده و گاه از مفتول سیم اشارت رفته‌است که همانند چنگ نواخته می‌شده‌است. قانون از سازهایی است که از کهن در موسیقی ایرانی به کار می‌رفته و توانایی بیان گوشه‌های موسیقی ایرانی را دارد؛ ولی مدت مدیدی است که در سرزمین ما ناشناخته مانده، در حالی که در کشورهای همجوار سال‌ها است که ازاین ساز استفاده شده‌است. کمابیش از نیم قرن پیش تا کنون، موسیقی‌دانان ایرانی به اجرای این ساز روی آورده‌اند.

تکنواز (سولیست) قانون، هر گاه با ارکستر همراهی می‌شود، در ردیف اول نوازندگان می‌نشیند و اگر در نقش همراهی با تکسرا اجرا کند، روبروی او قرار می‌گیرد که در این حالت نقش رهبر تکسرا را ایفا می‌کند. برای نواختن ساز، آن را باید روی زانوها، یا روی میز قرار داد. نوازندهٔ قانون در حالیکه روی صندلی نشسته‌است، ساز را در هنگام نوازندگی روی زانوی خود می‌گذارد (تا ۵۰ سال پیش، ساز خیلی پایین‌تر از بدن نوازنده قرار می‌گرفت).

نوازنده دو دست خود را به فاصلهٔ یک اکتاو روی ساز می‌گذارد و دست چپ اندکی دیرتر از دست راست به سیم زخمه می‌زند، در این حالت صوتی دو صدایی، و همنام به فاصلهٔ اکتاو از ساز شنیده می‌شود.

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

ساختمان ساز
سیم های ساز، به تعداد ۷۲=۳×۲۴، به فواصل دیاتونیک کوک می‌شوند، برای تأمین تغییرهای کوچک کافی است جهت «کلید» های کوچکی را که برای هر صدا پس از گوشی کوک تعبیه شده، تغییر دهیم. قانون به مثابهٔ همراهی کنندهٔ آواز کمتر به کار می‌رود، ولی در شرکت با ارکستر، به همان خوبی عود صدا دهندگی دارد.

قانون سازان مصری را می‌توان از صدها سال پیش، یکی از بهترین سازندگان آن معرفی کرد.

از لحاظ دسته‌بندی سازها قانون جزء سازهای زهی مضرابی از آلات (ذرات الاوتار مطلق است و تعداد سیمهای آن در مجموع، از ۶۳ تا ۸۴ متغیر، م و قانون معمول در ترکیه دارای ۷۲ سیم است. سیمها از رودهٔ گوسفند یا نوعی نایلون ساخته شده، که به دور گوشیهایی که وضع ستونی دارند، پیچیده می‌شوند. م وسیلهٔ نواختن، مضرابی است که توسط انگشتانه به انگشت سبابه می‌کنند. هر سه سیم قانون هم صدا کوک شده و یک صوت از آنها بر می‌آید، از این رو از قانون ۷۲ سیمی، تنها می‌توان ۲۴ صوت به دست آورد. قانون مصری ۷۸ سیمی و ۲۶ صوتی است.

سطح فوقانی قانون متشکل از پوششی چوبی، به شکل ذوزنقه‌است که سمنت راست نوازنده، قسمتی کم و بیش باریک آزاد است که به پنج خانهٔ چهار گوش (طی ارتفاع ساز) تقسیم شده، روی آن پوست می‌کشند. ضلع سمت راست (به طول تقریبی ۴۰ سانتیمتر) قائم به هر دو مبلغ موازی پیش گفته‌است و ضلع سمت چپ اضلاع موازی را به طور مورب قطع می‌کند. گاه چهار تکهٔ جداگانه یا یک تکه، روی پوست خرک نصب می‌شود که به پنج پایه در زیر پوست تکیه می‌کند. در طرف چپ نوازنده ۲۶ گوشی سه تایی به طور عمودی، و ۱۵۶ کلید تغییر دهندهٔ کوچک مسی، یا از فلزی دیگر، قرار دارند به این ترتیب، بر روی هر سه سیم هم صدا، ۱۶ کلید، در محلی که سیمها به گوشیها می‌رسند، مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این کلیدها صدای ساز در هر سه سیم جداگانه، اندکی به دلخواه زیر و بم می‌شود، اما تنظیم کوک به وسیلهٔ گوشیها صورت می‌گیرد. هر گاه نوازنده بخواهد در مقامی دیگر بنوازد، با دست چپ کلیدها را بالا یا پایین می‌برد و در همین حال با دست راست روی سیمها می‌نوازد.
وسعت ساز قانون در کشورهای مختلف

ساز قانون در کشورهای مختلف (مانند مصر، ترکیه، ارمنستان و شوروی، ایران و…) به اندازه‌ها و با وسعت‌های متفاوت ساخته شده‌است و بدین جهت تعیین یک وسعت واحد برای ساز قانون مقدور نیست.

قانونهای (مصری) ۲۶ صدایی

قانونهای (ترکیه) ۲۴ و ۲۵ صدایی

قانونهای (ارمنی) ۲۲ صدایی

قانونهای (ایرانی) طبق پیشنهاد نگارنده ۲۷ صدایی

کلاس آموزش آواز سنتی در تهران

کمانچه چیست؟


کمانچه چیست؟

کمانچه از سازهای ملی کشور ما است. این ساز یکی از سازهایی است که در مشرق زمین نیز سابقه بسیار زیادی دارد. موسیقی دانی فرانسوی به نام "لاوین یاک" در یکی از کتاب هایش به نام "موسیقی و موسیقی دان ها"، قدیمی ترین سازی را که با آرشه نواخته می شده را "روانسترون" (Ravanstron) ذکر کرده و نوشته است که این ساز از زمان های بسیار قدیم در چین مورد استفاده قرار می گرفته است.


کمانچه چه ویژگی ای دارد؟

موسیقی دان های قدیم ایران در کتاب های خود، سازها را به دو دسته تقسیم کرده اند. یکی "ذوات الاوتار" یا آلات سیمی و زهی، دیگری "ذوات االنفخ" یا آلات بادی.

ذوات الاوتار دو نوع بوده. یکی آن که مثل چنگ و قانون و سنتور برای هر صدایی یک سیم روی ساز بسته می شده و بر روی رشته ها انگشت نمی گذاشتند. نوع دوم آنهایی که انگشت های دست چپ نوازنده روی رشته ها (به هر یک از رشته ها وتر می گفتند) تکیه می کرده. مانند بربط (عود) و تنبور و رباب (رباب ایرانی به کشورهای دیگر رفته به روبب یا ربل یا ربک معروف شده است). رباب اوایل دو سیم داشته بعدها یک سیم دیگر هم به آن اضافه شده و با کمانه به صدا در آمده که همان است که امروزه به آن کمانچه می گوییم.

در ایران قبل از اسلام، سازی که "غژک" یا "غژ" نامیده می شده، معمول بوده است. نظیر این ساز را نگارنده (روح الله خالقی) در سال 1315 در بلوچستان دیده است که در شهرهای داورپناه و ایرانشهر به وسیله نوازندگان محلی نواخته می شد و آن را "غیچک" می نامیدند. این ساز، سازی شبیه به کمانچه است و با آرشه ای که از چند تار مو تشکیل شده نواخته می شود و تعداد سیم های آن بیشتر از کمانچه است.

فارابی در کتاب موسیقی خود از غژک نامی نمی برد. ولی از ساز دیگری صحبت می کند که شباهت کاملی به غژک داشته. این ساز دو سیم داشته و بی کمان نواخته می شده است. نام این ساز "رباب" است. بعدها شاعران ما زیاد از رباب یاد کرده اند. چنان که حافظ گفته است:

رباب و چنگ به بانگ بلند می گویند

که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید

از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است. بعدها در دوره مظفرالدین شاه و پس از آن که ویولن به ایران آمد، کمان کمانچه نامش را از دست داد و به آرشه که کلمه ای فرانسوی است تبدیل شد (آرشه archet از کلمه arc مشتق است. آرشه یعنی کمان کوچک).

چون کمان را بر روی این ساز می کشند و مانند مضراب به تار و سنتور نواخته نمی شود، کسی که نوازنده این ساز بوده به "کمانچه کش"کمانچه کشیدن را به کار برده اند. موسوم شده و برای عمل نواختن کمانچه، به جای کمانچه زدن، اصطلاح از آن جایی که روی کاسه کمانچه پوست کشیده شده و خرک روی پوست قرار دارد، در اثر تغییر هوا صدای آن هم عوض می شود.

ولی از آنجایی که پوست کمانچه کلفت تر از تار است، حرارت و رطوبت کمتر بر آن اثر می گذارد. صدای کمانچه کمی تو دماغی است. در صورتی که آهنگ ویولون به طبیعت نزدیک تر است. وقتی ویولون به ایران آمد، چون دارای چهار سیم بود، کمانچه کش ها هم یک سیم آخر را به تقلید از ویولون به کمانچه اضافه کردند و چون کمانچه در طرز نواختن خیلی شبیه به ویولون بود، کمانچه کش ها معلم ویولن شدند.

از آنجایی که ویولن، سازی کوچک تر و حمل و نقل آن راحت تر و از جهت شکل ظاهری قشنگ تر بود، به تدریج جای کمانچه را در ایران گرفت (هرچند که کمانچه با تشویق خود روح الله خالقی و با تلاش اصغر بهاری مجدداً احیا شد و همچنان نواخته می شود. توضیح نویسنده). چراکه طبیعی است که همیشه ساز کامل جای ساز ناقص را می گیرد. چنان که فلوت جای نی را گرفت.

البته در میان سازهای مضرابی که در اروپا ساخته شده هنوز سازی نتوانسته جانشین تار شود. زیرا ماندولین و گیتار چون سیمشان کلفت تر است، لطافت و طنین آهنگ تار را ندارند.

سیم های اول و دوم کمانچه اوایل از ابریشم تابیده بوده و سیم سوم را سیم زرد می انداختند. بعد از این که ویولن به ایران آمد سیم اول را فنری کردند و برای سیم چهارم هم از سیم های ماندولین استفاده کردند. علت تغییر تارهای ابریشمی به سیم این بوده که رشته های ابریشمی زود به زود پاره می شد و کوک را هم با آن نمی توانستند زیاد بالا ببرند.

کلاس آواز در تهران

دستاوردهای خواندن شعر

دستاوردهای خواندن شعر

شاید اغلب ما شعر را برای لذت یا تعادل روحی می‌خوانیم و خیلی در آن دقیق نمی‌شویم اما شعر می‌تواند غیر از حس خوب دستاوردهای دیگری هم داشته باشد:

ایجاز
شعر یک راه عالی برای یادگیری موجزنویسی است. شاعر اقتصاد کلمات را رعایت می‌کند و هیچ واژۀ اضافه و بیهوده‌ای را به کار نمی‌برد. او برای انتقال اندیشه و احساسش تلاش می‌کند تا مؤثرترین کلمات را پیدا کند. در شعر یک ایدۀ گسترده در چند کلمه بیان می‌شود. به‌این‌ترتیب یاد می‌گیریم با انتخاب درست و دقیق کلمات به‌جای نوشته‌های مطول و ملال‌آور مفهوم را در چند جملۀ کوتاه به مخاطب منتقل کنیم.

زیبایی
وقتی کتاب‌های درسی و اخبار و مجلات را می‌خوانیم گاهی فریبایی زبان را فراموش می‌کنیم. از یاد می‌بریم که کلمات می‌توانند زیبا باشند و تصاویر دلربایی را نقاشی کنند. ما می‌توانیم با همین کلماتی که به‌ظاهر خشک و بی‌روح می‌آیند آثار شگفت‌انگیزی خلق کنیم. با شعر می‌توانیم با واژه‌ها دوست شویم.

تخیل
این جهان، بوم نقاشی برای تخیلات ماست.

-هنری دیوید تورو

قدرت تخیل چیزی است که همۀ ما از آن بهره‌مندیم و مثل هر توانایی دیگری هر چه بیشتر از آن استفاده کنیم قدرتمندتر می‌شود. با جدی گرفتن ایده‌ها و الهاماتی که در رؤیاپردازی‌ به آن‌ها می‌رسیم می‌توانیم کارهای خارق‌العاده‌ای انجام دهیم. بهتر است وقتی در حال تصویرسازی ذهنی هستیم قلم و کاغذ برای ثبت ایده‌ها کنارمان باشد.

الهام‌بخشی
گاهی یک بیت شعر مدت‌ها با ما می‌ماند. حتی زمانی پیش می‌آید که بخواهیم احساس خودمان را دربارۀ شعری که می‌خوانیم بنویسیم. چه حس خوشایند و چه تنفر.

پاسخ احساسی ما به خواندن شعر می‌تواند منجر به شکل‌گیری ایده‌های خوبی در ذهن شود.

 

کلاس آموزش آواز در تهران

شباهت گام های موسیقی ایرانی

شباهت گام های موسیقی ایرانی

تشابه گام شور با همایون: شروع گام همایون با شور یکی است تنها اختلاف آنها درجه سوم گامشان می باشد یعنی درجه سوم گام همایون نیم پرده بیشر از گام شور است به همین طریق می توان به راحتی وارد یکدیگر شد.

گام شور سل:

سل،لاکرون،سی بمل، دو ،ر، می بمل، فا، سل

گام همایون سل

سل،لاکرون،سی،دو،ر،می بمل،فا،سل

نت (سل ) در هر دو گام شاهد شور  و تونیک همایون می باشد

نت ( لا )  کرون شاهد همایون می باشد

نت  (دو)  شاهد ابوعطا و افشاری است در گام شور ولی

نت  (دو)  شاهد چکاوک در همایون می باشد

نت  (ر ) شاهد شاهد دشتی در شور و شاهد بیداد در همایون است

تشابه گام شور با اصفهان

آواز اصفهان از مشتقات همایون می باشد و از درجه چهارم گام همایون شروع می شود یعنی هرگاه درجه چهارم گام همایون را شاهد قرار می دهیم آواز اصفهان را می توان شروع کرد  در اینجا باید بگویم گام آواز اصفهان همان گام شور  سل است که چون گام همایون را از سل  گرفته بودیم طبیعتأ اصفهان هم درجه چهارم گام شور می شود و اگر دقت شود درجه چهارم گام شور.

نت (دو) میباشد که در اینجا شاهد اصفهان است یعنی از درجه چهارم گام شور می توان به اصفهان رفت درجه هشتم گام شور شاهد عشاق دشتی و در اصفهان شاهد عشاق اصفهان می باشد.

 تشابه گام شور وسه گاه

در اینجا گام شور سل را با سه گاه سل مقایسه می کنیم :

در گام شور سل نت تونیک شور با تونیک مخالف سه گاه مشترک است و می توان آن را کلیدی برای ورود شور به سه گاه دانست و بلعکس و نت  ر  در شورشاهد دشتی و در سگاه همین نت  ر  شاهد گوشه زابل است و حال چگونه می شود از شور به سگاه رفت باید قدم به قدم گوشه های نام برده را نواخت اگر در شور سل هستیم به مدت چند لحظه روی نت سل ایست می کنیم تا گوش به مایه و نت اولیه  گام شور کاملان عادت کند و سپس از همان نت گوشه مخالف سه گاه را می نوازیم  و از مخالف سه گاه به گوشه مغلوب می رویم گوشه مغلوب از درجه سوم گام سه گاه شروع می شود و از آنجا به سه گاه می رویم.

تشابه گام شور و چهارگاه

وحالا به قسمت شور  سل و چهار گاه سل را مقایسه می کنیم:

درجه اول شور شاهد درآمد ودرجه اول چهار گاه

شاهددرآمد چهار گاه می باشندو هر دو نت سل

می باشند درجه چهارم نت دو  در شور شاهد

افشاری و ابوعطامی باشد  ولی در چهار گاه

همین نت شاهد مویه است درجه پنجم در شورشاهد دشتی است ولی در چهار گاه  شاهد حصار از مقایسه دو گام چهار گاه و شور با یکدیگر چنانچه مشهود است بهترین راه جهت ورود از یک گام به گام دیگری آن است که از طریق درجه چهارم گام شور که جایگاه نت های شاهد افشاری و ابوعطاست به گوشه مویه وارد شد (مویه ای که از لحاظ شاهد با افشاری و ابوعطا یکی است) و سپس از طریق گوشه مویه فرود به چهارگاه  و بلعکس وهمینطور از درجه پنجم.



تشابه گام شور با ماهور

هر گاه درجه ششم گام ماهور را ربع پرده کم کنیم وارد پرده شور می شویم که قدما آنرا دلکش می نامیدند وحقیقتأ اینطور است  زیرا ملودی ماهور یکدفعه عوض مشود و حال وهوای دیگری پیدا می کند و قلب آدم را تکان می دهد یعنی با رفتن به گوشه  دلکش تغییر مقامی از ماهور به شور داده حال چگونه می توانیم از ماهور به شور و یا بلعکس از شور به ماهور رجعت کنیم یکی از راه هایی که دوستان نوازنده ویا خواننده انجام می دهند  از طریقه گوشه سلمک است اگر سلمک و دلکش  سر جای یکدیگر خوانده شوند ماهور و شور آن هم مایه نبوده و اختلاف یک پرده دارند و به عبارتی دیگر اگرماهور از نت  دو  زده یا خوانده شود و شور هم ازنت (ر) زده شود سلمک و دلکش آنها  هم مایه خواهد بود

گام شور 

ر، می کرون، فا، سل، لا، سی بمل، دو، ر

گام ماهور سل

سل، لا، سی، دو، ر، می، فادیز، سل

درجه اول ماهور یعنی (نت سل  ) شاهد درآمد است

درجه دوم شاهد گوشه داد می باشد

درجه سوم شاهد راک عبدالله

درجه چهارم (نت دو) شاهد نیشابورک است

درجه پنجم (نت ر )شاهد دلکش وتونیک (شور  ر ) می باشد

نت هشتم گام ماهور یعنی (سل ) اکتاو شاهد عراق و راکها و از آن

طرف شاهد سلمک  گام شور می باشد.

 تشابه گام شور با نوا

همانطور که قبلان اشاره شد گام نوا و شور از نظر فواصل کاملان یکی است و فقط ساختار ملودی آنها باهم فرق می کند و در ضمن ساختار ملودی بعضی از گوشه های نوا(گوشت-عراق  )باعث تغییر نت های تشکیل دهنده شده و گام را تغییر می دهد  که آن هم مقطعی است و نهایتأبه نوا مراجعت می نماید و چون این دو گام با هم متشابه هستند می توان به راحتی وارد یکدیگر شوند.

 تشابه گام همایون با ماهور

هرگاه گوشه های ماهور را اجرا می کنیم در بعضی از گوشه هاکاملان ملودی صدای همایون می دهد حال چه موقع اتفاق می افتد؟آن موقعی است که ما در آواز ماهور گوشه راک را اجرا می کنیم یعنی از طریق گوشه راک نوعی تغییر مقام به آواز اصفهان داده و سپس به از طریق گوشه سروش به همایون می رویم و یکی دیگر از راههای ماهور به همایون از طریق گوشه دلکش صورت می گیرد و آن به این طریق بود که درجه ششم  گام ماهور را ربع پرده کم می کردیم وارد شور می شدیم واز شور به همایون می رفتیم چون شور و همایون تنها اختلافشان در درجه سوم است کافی است درجه سوم شور را نیم پرده بالا میبریم وبه همایون می رسیم .

تشابه گام ماهور و چهارگاه

هرگاه درجه دوم و ششم گام ماهور را ربع پرده کم کنیم وارد پرده چهار کاه می شویم در واقع نت شاهد ماهور و چهار گاه یکی است درجه پنچم  ماهور که در حقیقت شاهد گوشه دلکش هست  شاهد گوشه حصار هم می باشد و از همین نت مشترک می توان وارد گام دیکری شد  در واقع اگر بخواهیم از ماهور به چهار گاه برویم باید اول از طریق گوشه منصوری به اصفهان و وارد ماهو ر شویم چون همانگونه که قبلان گفته شد ماهور با چهارگاه اختلاف در دو فاصله ربع پرده ای  دارند که در اول با از بین بردن یک  ربع پرده و در   مرحله بعد ربع پرده دوم را از بین می بریم تا از چهارکاه  به ماهور به رسیم.

گام چهار گاه سل

سل، لاکرون، سی، دو،  ر، می کرون ، فا دیز سل

گام ماهور سل

سل، لا، سی ، دو، ر، می، فادیز، سل

درجه اول هرگام شاهدهای آن دو گام می باشد درجه سوم شاهد زابل در چهارگاه وشاهد  راک عبدالله می باشددرجه چهارم شاهد مویه در چهارگاه و شاهد نیشابورک در ماهور می باشددرجه پنجم شاهد حصار در چهارگاه و شاهد دلکش و شکسته در ماهور است درجه هشتم شاهد مغلوب در چهار گاه وشاهد عراق در ماهور می باشد.


تشابه گام ماهور با اصفهان


   دستگاه ماور و آواز اصفها ن در درجات(اول-دوم-چهارم-پنجم-هفتم)باهم اشتراک دارند و اگر بخواهیم از آواز ماهور به اصفهان برویم بهترین کلید برای ورود همین نت های مشترک بین آنهاست  چون این دو آواز حداقل در سه نت شاهد های مشترک دارند درجات مشترک عبارتند از


 1-درآمدهای ماهور و بیات اصفهان (درجه اول گام)


2-  گوشه های داددر ماهورو بیات راجع در اصفهان(درجه دوم گام)


3- گوشه شکسته ودلکش در ماهور و عشاق در اصفهان و آن روی درجه پنجم گام قرار دارد پس با ملودی صحیع هر کدام از گوشه های نامبرده و مکث روی این نت ها  می توان وارد هر کدام از این گامها شد


اگر از عشاق اصفهان به گوشه قرچه رفته و همچنین پس از دلکش ماهور

    وارد قرچه شویم این دو قرچه باهم هم مایه بوده و براحتی می توان با لحظه ای فرود  را به هرکدام  از گامهای نامبرده شده انجام داد



تشابه گام ماهور و نوا


قبلان تشابه ماهور و شور را توزیع دادیم و در مورد ماهور و نوا هم کاملان همان گفته ها صادق است با این تفاوت که چون برخی گوشه هایی که در نوا خوانده می شوند انحصار  به این گام دارند بنابراین ورود از گام نوا به ماهور از طریق این گوشه ها روشهای دیگری را طلب می کند که به چند مورد آن می پردازیم


برای سهولت ورود از هر کدام از گامهای مذکور به یکدیگر ابتدا جایگاه گوشه های که در دو دستگاه به صورت اشتراکی موجود است مانند گوشه عراق-نیشابورک-شکسته را برسی می کنیم


در صورتیکه گام ماهور و نوا از یک نت بسته شده باشند در گام ماهور شاهد گوشه عراق  نت تونیک یا اکتاو گام را اشغال کرده


در صورتیکه در گام نوا شاهد گوشه عراق درجه چهارم  گام نوا را بخود اختصاص می دهد بنابراین اگر نوازنده در گام نوا باشدو بخواهد گوشه عراق را اجرا کند و نهایتأ فرود در ماهور نماید  در مایه ماهور معادل نوا فرود نکرده است بلکه در ماهوری با مایه جدید می باشد در واقع ماهوری که از درجه چهارم گام نوا  شروع شده است از طرفی دیگر درجه چهارم گام نوا (جایگاه شاهد های عراق-گوشت-نیشابورک ) می باشد و در گام ماهور جایگاه  گوشه نیشابورک است  بنابراین یکی از راه های ورود  از گام ماهور به نوا و بلعکس  از طریق درجه چهارم گامهای  نامیده می باشد

خلاصه در مقایسه گام ماهور و نوا سه نت از درجات گامهای فوق با یکدیگر  مشترکند

و آن درجه اول- چهارم-وپنجم می باشد

درجه اول تونیک ملودی نوا-ماهور

 درجه چهارم در گام نوا شاهد عراق -گوشت-در گام ماهور شاهد نیشابورک

درجه پنجم در گام نوا شاهد گوشه نهفت - شکسته- ودر گام  ماهور شاهد دلکش-شکسته می باشد


تشابه گام ماهور با سه گاه

همانطور که قبلان گفتیم گام ماهور ربع پرده ندارد ولی گام سه گاه دارای دو ربع پرده میباشد بهترین تشابه گام ماهور و سه گاه  در انطباق شاهدهای گوشه های دلکش ماهور و زابل سه گاه وقتی ماهور و سه گاه  هم تونیک باشند


گام ماهور سل


سل-لا-سی-دو-ر-می-فادیز-سل


گام ماهور سگاه سل


سل-لا-سی کرون-دو -ر-می کرون-فا-سل

به عبارتی دیگر درجات پنجم گام ماهور و سه گاه نت های  شاهد های دلکش و زابل می باشند و به آسانی می توان از این طریق وارد یکدیگر شد

یکی دیگر از راههای ورود بیکدیگر از طریق درجه اول ماهور یعنی نت سل و همین نت شاهد عراق ماهور است و از طرفی همین نت سل شاهد مخالف در سه گاه می باشد



تشابه گام همایون و چهار گاه

اگر گام چهار گاه و همایون را از نت مشترک مانند نت سل ببندیم بخوبی می بینیم که در اکثر درجات نت های مشترک وجود دارد و این درجات عبارتند از درجه اول-دوم-سوم-چهارم-پنجم)

این درجات در واقع نت های شاهد گوشه های دو دستگاه هستند و از آنها بخوبی می توان وارد یکدیگر شد حال جهت روشن شدن تشابهات دو گام مقایسه را از طریق نمایش فواصل گام آنها برسی می کنیم

گام همایون سل
سل-لاکرون-سی-دو-ر-می بمل-فا-سل

گام چهار گاه سل

   سل- لاکرون -سی-دو-ر-می کرون-فادیز-سل

   چنانچه از نمایش دو گام مشهود است درجات اول-سوم-چهارم از گام چهار گاه       به ترتیب نت شاهد

درآمد چهار گاه و زابل و مویه هستندو از طرفی درجات دوم-چهارم-پنجم گام همایون به ترتیب محل شاهد

درآمد همایون و گوشه های چکاوک و بیداد است در میان این تشابهات بارزترین آنهادر درجه چهارم گام محل

تمرکز  دو گوشه (چکاوک) در همایون و مویه چهار گاه می باشد و یکی از کلید های ورود و   خروج از هر دو

دستگاه از طریق اتکا به نت شاهد آنها (درجه چهارم) گام و ملودی گوشه های ذکر شده می باشد

از طریق تبدیل نمودن ملودی گوشه شوشتری منصوری (چهار گاه) به شوشتری

 (همایون  می توان مرکب خوانی کرد )


تشابه گام سه گاه با همایون

گام سه گاه و همایون با هم روی درجات اول-چهارم-پنجم-هفتم-وهشتم مشترک هستنددرجات مشترک در

سه گاه اول-سوم -پنجم-وششم  و در همایون روی اول-دوم-چهارم-وپنجم است  از طرفی انطباق دو شاهد

زابل در سه گاه وبیداد درهمایون که هر دو روی درجه پنجم گام خود جای دارند کلید محکمی جهت وروداز گامی به گام دیگر است

گام همایون سل

سل- لا کرون-سی-دو-ر-می بمل-فا سل

گام سه گاه سل

سل- لا-سی کرون -دو-ر- می کرون-فا-سل
در ضمن باید توحه داشته باشید که گام سه گاه از  زیر تونیک شور شروع می شود ولی تونیک همایون و شور یکی است
 در گام همایون نت لا کرون شاهد همایون است و در سه گاه درجه سوم یعنی سی کرون شاهد می باشد
نت  ر  در همایون شاهد بیداد و در سه گاه شاهد زابل می باشد
نت سل در اکتاو هر دو گام در همایون شاهد چکاوک و در سه گاه شاهد مخالف می باشد نت مویه در سه گاه یعنی  در جه ششم می کرون و در همایون همین نت شاهد در آمد همایون می با شد



تشابه گام سه گاه با اصفهان

هرگاه گام سه گاه و اصفهان از یک نت شروع شوند نت های مشترک آنها روی درجات اول- دوم-چهارم پنجم-ششم-هشتم- می باشند

گام سه گاه سل
سل-لا-سی کرون-دو-ر-می کرون-فا-سل

گام اصفهان سل

سل -لا -سی بمل-دو-ر-می کرون-فا-سل

روی درجات اول هر دو گام نتهای شاهد مخالف سه گاه و درآمد اصفهان هر دو یکی هستند و روی درجه پنجم هر دو گام نت های شاهد  زابل سه گاه و عشاق اصفهان یکی   است و روی درجات  ششم هردوگام نت شاهد مویه سه گاه و درآمد همایون یکی است واین نتها هرکدام کلیدی برای تغییر مقام از این آواز به آواز دیگریست
یکی دیگر از راههای اصفهان به سه گاه این است که درآمد بیات اصفهان را تبدل به مخالف سه گاه و با تعقیرربع پرده این کار انجام می شود برای مثال اگر در سه گاه سل باشیم نت فا را در اینجا تبدیل به فا سری کرده و حالت مخالف به خود می گیرد و بعد با تبدیل فا سری به فادیز به اصفهان می رویم


تشابه گام دستگاه چهار گاه با آواز بیات اصفهان

درجات اول-چهارم پنجم-و ششم در هر دو گام مشترک هستند

گام چهارگاه سل

سل -لا کرون-سی- دو-ر- می کرون-فا دیز سل

گام اصفهان سل

سل-لا-سی بمل-دو-ر-می کرون-فادیز-سل

گوشه عشاق در آواز بیات اصفهان با گوشه حصار در چهار گاه روی هم منطبق هستندو آنها روی درجه پنجم گام خود قرار دارند.

کلاس آموزش آواز در تهران

Top